بحث بر سر موافقتنامهی امنیتی با مخالفتهایی از سوی حلقاتی در داخل همراه شده است. در این میان صدای افراد و حلقاتی همسو با طالبان و ایران بلندتر از هر صدای دیگریاست. اعتراضها و مخالفتهایی که در همسویی با ایران صورت میگیرد، از طریق رسانههای چاپی، شنیداری و دیداری طرفدار ایران منعکس میشود. برخی رسانههای همسو با این کشور، این روزها به شبکههای صدور فتوا علیه موافقتنامه امنیتی بدل شدهاند. هنر این شبکه در این است که بحث را از مسیر اصلی آن منحرف سازد و برای مغشوش کردن فضای عمومی، بحث اسلام و کفر و دین وغیردین را درموافقتنامه مطرح کند.
متاسفانه ایران و پاکستان هردو از ظرفیتهای موجود در افغانستان برای منافع خود بهرهبرداری کرده و از دین برای مقاصد سیاسی استفاده میکنند.
بخش زیادی از مخالفان موافقتنامه امنیتی صرفا در راستای منافع کلان همسایگان به اعتراضها دامن زده، در حالیکه خود با پول خارجیها معاش مشاورت دریافت میکنند. با این همه یک موضوع بهخوبی ثابت میشود که ایران با استفاده از آزادی بیان و آزادی تشکلهای مدنی، سیاسی و حق اعتراضهای مدنی بیشترین بهرهبرداریهای سیاسی را داشته است. هم اکنون بخش زیادی از اعتراضها علیه موافقتنامه امنیتی در قالب پروژه از سوی سفارت ایران تمویل و توسط حلقات معین تطبیق میشود.
این در حالی است که این حلقات هیچوقت در مورد کجاندیشیهای طالبان و انتحار و انفجار موضعگیری رسمی نداشتهاند، حتا گفته میشود که در رسانههای همسو با ایران هرگز اجازه صحبت علیه طالبان داده نمیشود.
هر چند مقامهای افغان با خوشبینی از روابط با ایران سخن میگویند، اما رفتارهای عوامل ایران در افغانستان نشان میدهد که این کشور هرگز طرفدار یک افغانستان با متحدین قوی و ظرفیتهای بالا در منطقه نمیباشد. بنا براین برای همیشه نسبت به نیت ایرانیها با دیدهی تردید نگاه کنید و رد پای این کشور را در تمام فتنههای سیاسی بجویید.
بدون شک دغدغه ایران و عوامل آن از موافقتنامه ترس از جلوگیری مداخلات عریان این کشور است، در غیرآن تجربه نشان داده که این حلقات و افراد دغدغه هیچ چیز دیگر را ندارند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر