زندگی من کجاست

تازه‌ترین رمان خالد حسینی اشک خواننده را درمی‌آورد


کتاب و ادبیات

تازه‌ترین رمان خالد حسینی اشک خواننده را درمی‌آورد

رابطه‌ی عاطفی یک خواهر و برادر دستمایه‌ی رمان تازه‌ی خالد حسینی‌با عنوان "و کوه‌ها طنین‌انداز شدند" است. او در این سومین رمان خود باز هم به سراغ موضوع آشنای زندگی خانواده‌ها در کوران رویدادهای سیاسی افغانستان رفته است.
جدیدترین کتاب خالد حسینی، نویسنده‌‌ی آمریکایی افغانی‌تبار، به زندگی یک خواهر و برادر به نام‌های عبدالله و پری می‌پردازد که عاشقانه یکدیگر را دوست دارند. دست سرنوشت ولی این دو را در کودکی از یکدیگر جدا می‌کند و آن‌ها هنگامی دوباره یکدیگر را باز می‌یابند که "دیگر دیر شده است."
هق‌هق گریه
داستان کتاب "و کوه‌ها طنین‌انداز شدند" به نظر منقد روزنامه‌ی "دی ولت"، «رمان نیست، بلکه از یک سری داستان‌های کوتاه تشکیل شده است که مثل زنجیر به یکدیگر وصل می‌شوند». روایت کتاب از سال ۱۹۵۲ میلادی در دهکده‌ای در افغانستان آغاز می‌شود و از همان ابتدا احساسات خواننده را برمی‌انگیزد: عبدالله که خواهر خود پری را به شدت دوست دارد، در صحرا شاهد فروختن او به خانواده‌ای ثروتمند و بی‌فرزند می‌شود. جدایی رنج‌‌آور این دو هنگامی ابدی می‌شود که پری با خانواده‌ی جدید خود به پاریس می‌رود. عبدالله ولی او را هیچ‌گاه از یاد نمی‌برد تا این که خود، پس از پشت‌سرگذاشتن ماجراهای تکان‌دهنده‌ی سیاسی و اجتماعی، سرانجام سر از کالیفرنیا در می‌آورد...
منقد روزنامه‌ی "دی ولت" چاپ آلمان، در باره‌ی این کتاب می‌نویسد: «اگر بخواهیم این رمان را غیردوستانه ارزیابی کنیم، می‌توانیم بگوییم که حسینی کتابی گریه‌آور نوشته است؛ داستانی احساساتی به قصد غرق‌کردن خواننده‌های بی‌شمار خود در سیل اشک‌هایشان. نویسنده‌ی این سطور با این قصد خواندن کتاب را آغاز کرد که در برابر دچار احساسات آبکی بشود. ولی تا صفحه‌ی ۲۰ بیشتر دوام نیاورد و وقتی کتاب را بست، مثل یک بچه هق‌هق می‌کرد».
روی جلد کتاب "بادبادک‌باز" به آلمانی
رمانی غیرمبتذل
برخی از نشریات پس از انتشار "و کوه‌ها طنین‌انداز شدند" در نیویورک، بلافاصله از آن استقبال کردند و نوشتند که نویسنده‌"حرف منقدان را گوش داده است". "نیویورک تایمز" در این رابطه نوشت: «کتاب "و کوه‌ها طنین‌انداز شدند" بهترین کار خالد حسینی است.» منقد "دی ولت" با اشاره به این ارزیابی می‌نویسد که یک اثر "گریه‌‌آور" دلیل خوبی یا بدی کتاب نیست: «احساساتی بودن یک رمان وقتی بد نیست‌که مبتذل نباشد و "و کوه‌ها طنین‌انداز شدند"، مبتذل نیست».
تفاوت این رمان با دو اثر دیگر خالد حسینی با عنوان‌های "بادبادک باز" و "هزار خورشید شگفت‌انگیز" در شخصیت‌پردازی و پایان‌بندی به آن‌هاست که به نظر اغلب منقدان در دو رمان نخست "ضعیف" به‌نظر می‌رسید. ظاهرا در رمان سوم، خالد حسینی کوشیده است این "اشکال‌ها" را برطرف کند. در کتاب "و کوه‌ها طنین‌انداز شدند" از این‌رو شخصیت‌ها تنها به بد و خوب تقسیم نشده‌اند و پایان داستان هم غم‌انگیز نیست: «هر چند هنگامی که این خواهر و برادر سرانجام یکدیگر را در کالیفرنیا بازمی‌یابند، عبدالله به بیماری فراموشی دچار شده و پری، خواهر خود را به‌جا نمی‌آورد».
داستان دوستی‌های دیگر

از خالد حسینی پیش از این دو رمان "بادبادک باز" و "هزار خورشید شگفت‌انگیز" نیز منتشر شده است. "بادبادک باز"، داستان دوستی دو پسربچه افغان از دو طبقه‌ی اجتماعی متفاوت را بازگو می‌کند که دوران کودکی خود را با یکدیگر می‌گذرانند، ولی در بزرگ‌سالی دست سرنوشت آنان را از هم دور می‌کند و در میانسالی به‌گونه‌ای تصادفی دوباره یکدیگر را باز می‌یابند: آقاطوفان، پسر مردی ثروتمند در كودكی با علی، بچه‌ی یتیم خانواده‌ای فقیر كه فلج اطفال چهره‌اش را سخت زشت كرده است، دوست و هم‌بازی است. بعدها آقاطوفان با شاهزاده‌ای ازدواج می‌كند و صاحب پسری می‌شود. علی هم با دخترعموی زیبای خود، صنوبر پیوند زناشویی می‌بندد كه پس از به دنیا آوردن فرزند نخست خود، حسن لب شكری همراه كولی‌ها فرار می‌كند...
روی جلد رمان "هزار خورشید شگفت‌انگیز" به آلمانی
خالد حسینی، داستان آقاطوفان و علی را با زبانی ساده و ساختاری روشن كه در آن از بندبازی‌های زبانی، نماد و تمثیل اثری نیست، بازگو می‌کند. رابطه‌ی عاطفی این دو پسر و رویدادهای سیاسی افغانستان در این رمان، در دو مسیر دنبال می‌شود؛ پیوندهای نامتعارف خانوادگی و كشتارها، قتل عام‌ها، یورش‌ها، مقاومت‌ها و مهاجرت‌های بی‌شمار كه تاریخ معاصر افغانستان را رقم می‌زنند.
این رمان در ایران ابتدا با برگردان زیبا گنجی و پریسا سلیمان‌زاده در نشر مروارید منتشر شد.
"خورشید‌های درخشان"
عنوان دومین رمان خالد حسینی "هزار خورشید درخشان" است که نخستین ترجمه‌ی آن با برگردان بیتا کاظمی در نشر باغ نو به چاپ رسید.
خالد حسینی در این رمان ۴۶۱ صفحه‌ای داستان دوستی دو زن به نام‌های مریم و لیلا را دستمایه قرار داده است.
مریم، دختر "نامشروع" یک بازرگان افغانی است که تا سن ۱۵ سالگی به همراه مادر، جدا از پدر خود زندگی می‌کند. مرگ مادر سبب می‌شود که این بازرگان فرزندش را برای مدت کوتاهی در جمع خانواده‌ی "اصلی" خود بپذیرد و پس از آن که به او تجاوز می‌کند، "برای حفظ آبرو" به ازدواج مردی مسن و خشن درمی‌‌آورد.
زن دوم، لیلا، اما دختر باهوش یک روشنفکر افغانی است که در رفاه و آزادی زندگی می‌کند. دست سرنوشت پس از چندی این دو زن را بر سر راه یکدیگر قرار می‌دهد و آنان را با هم همسایه می‌کند. خالد حسینی ضمن روایت داستان دوستی مریم و لیلا، مروری بر رخدادهای سیاسی افغانستان از سال ۱۹۷۳ که بساط پادشاهی ظاهر شاه برچیده ‌شد تا ۱۱ سپتامبر را شرح می‌دهد: ورود روس‌ها به این کشور، جنگ‌های مجاهدین با روس‌ها، عقب‌نشینی نیروهای روسی، درگیری قوم‌ها و دسته‌های مختلف در افغانستان و رنج‌های بی‌شمار مردم عادی، به قدرت رسیدن طالبان و فاجعه‌ی ۱۱ سپتامبر، ایستگاه‌هایی هستند که نویسنده در آن‌ها مکث می‌کند.
خالد حسینی که در سال ۱۹۶۵ در شهر کابل به دنیا آمده است و تحصیلات خود را در رشته‌ی پزشکی در آمریکا به پایان رسانده، تا سال ۲۰۰۵ در بیمارستانی در لوس آنجلس آمریکا مشغول به کار بود. وی پس از آن به پیشه‌ی نویسندگی روی آورد و در حال حاضر تمام وقت خود را صرف تحقیق و نوشتن می‌کند.

DW.DE

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر