زندگی من کجاست

امام همجنسگرای واشنگتن خطبه عقد می‌خواند

بله معلوم شد که اسلام هم راهی‌ برای همجنسبازان دارد که این مولا پیدا کرد ولی‌ در کلّ مبارکه اسلام و حامیانش باشه این صیغه جدید ولی‌ باخودم هرچی‌ فکر میکنم نمی فهمم مولا صاحب خانم خانه هست یا مرد خونه
هردم از این باغ بری میرسد
نغزتر از نغزتری میرسد
امام داعیه عبدالله خطبه عقد می خواند
امام داعیه عبدالله (وسط) برای زوج های همجنسگرا نیز خطبه عقد می خواند
امام داعیه عبدالله، ساکن واشنگتن، بین هویت دینی و جنسی خود تعارضی نمی‌بیند. او تنها چهره اسلامی سرشناس در آمریکاست که علنا می‌گوید که همجنسگراست و شریک زندگی‌اش مردیست که با او در صیغه موقت زندگی می‌کند.
آقای عبدالله که در عربستان سعودی فقه آموخته، معتقد است نص قرآن درباره رابطه عاشقانه و ازدواج دو همجنس که تمایلی به جنس مخالف ندارند، ساکت است.
واشنگتن از نظر تراکم جمعیت اقلیت جنسی در آمریکا جایگاه نخست را دارد. نظرسنجی اخیر موسسه گالوپ نشان می دهد که حداقل ۱۰ درصد ساکنان این شهر همجنس گرا، دو جنس گرا یا ترنس جندر هستند.او می‌گوید: «به نظر من، قرآن مستقیما در مورد رابطه همجنسگرایان حرفی نمی‌زند. وقتی که مردم در این باره به قرآن استناد می‌کنند، در واقع به روایت لوط اشاره می‌کنند و تفسیرشان این است که عمل جنسی تعیین کننده گرایش جنسی شخص است. این مشکل تفسیر آن‌هاست.»
میدان دوپانت واشنگتن یکی از مراکز اصلی زندگی این افراد است. در نزدیکی همین میدان است که امام عبدالله در یک مرکز فرهنگی، مسجدی افتتاح کرده است و هر روز با شمار کوچک پیروانش دیدار می‌کند.

'تحریف در دین'

برداشت داعیه عبدالله از تعالیم اسلام و این که او برای زوج‌های همجنس نیز خطبه عقد می‌خواند، از دید بسیاری از مسلمانان تحریف آشکار دین اسلام به حساب می‌آید.
در مسجد دار الهجرت، واقع در شمال ایالت ویرجینیا در حوالی واشنگتن، شاید کمتر کسی بپذیرد که دو همجنس می‌توانند ازدواج کنند.
جوهر عبدالمالک، امام مسجد، صراحتا علیه دگرباشان جنسی موضع گیری نمی‌کند، اما بر حفظ مفهوم سنتی خانواده تاکید دارد.
او می‌گوید: «این که گفته شود بر اساس تفسیر قرآن مرد می‌تواند با مرد ازدواج کند و زن با زن، من چنین چیزی را در قرآن نمی‌بینم.»
بسیاری از مسلمانان آمریکا اصالتا مهاجران کشورهای خاورمیانه هستند که دگرباشان جنسی در آن‌ها حقوقی ندارند.
بنا بر نظرسنجی اخیر سازمان پیو، در اردن ۹۷ درصد مردم، در مصر ۹۵ درصد و در لبنان ۸۰ درصد مردم، همجنسگرایی را رد می‌کنند.
اما در آمریکا حداقل ۶۰ درصد مردم بر این باورند که همجنسگرایی باید توسط جامعه پذیرفته شود. این رقم در سال ۲۰۰۷ میلادی ۴۱ درصد بوده است.

با وجود مقاومت‌ها، به نظر می‌رسد که جامعه آمریکا در حال پذیرفتن حق ازدواج همجنس گرایان باشد، هرچند بعید است تابویی که امام داعیه عبدالله آن را شکسته‌ است، به این زودی‌ها برای قشر سنتی مسلمانان آمریکا شکسته شود.
کامبیز فتاحی
بی بی سی، واشنگتن

انتقال در کابل؛ افتتاح در قطر+فیلم

چهارشنبه ۲۹ جوزا ۱۳۹۲


افغانستان روز گذشته شاهد دو رویداد مهم و تاریخی بود. در داخل کشور تمام مسوولیت‌های امنیتی به افغان‌ها واگذار شد. در عرصه سیاسی، دفتر امارت اسلامی طالبان در قطر افتتاح شد. طالبان در مراسم افتتاح دفتر قطر طی اعلامیه‌ای هدف از ایجاد این دفتر را چنین اعلام کردند: گفتگو با جهان، دیدار با افغان‌ها، دیدار با نمایندگان سازمان ملل و سازمان‌های منطقه و نشر بیانیه‌ها از طریق این دفتر.
ایجاد دفتر قطر روزنه جدیدی برای طالبان در عرصه‌ی سیاسی به‌شمار می‌رود. قبل از افتتاح رسمی این دفتر، طالبان از این آدرس تلاش‌های گسترده‌‌ای برای برقراری روابط با برخی کشورها انجام داده و رایزنی‌های سیاسی انجام داده بودند. هم‌اکنون قطر به محل رایزنی، چانه‌زنی سیاسی، معامله و باج‌گیری‌ بدل شده است. چنان‌که اخیرا اتباع ترکیه که نزد طالبان اسیر بودند، با معامله با این دفتر آزاد شدند.
پیام بازگشایی دفتر قطر هم‌زمان با انتقال مسوولیت‌های امنیتی بسیار واضح است. جامعه‌ جهانی می‌خواهد که با انتقال مسوولیت به افغان‌ها، مبارزه با طالبان را در سطح افغانستان تقلیل داده و جنگ و صلح را به‌عهده‌ی افغان‌ها بگذارد. جالب این‌جاست که حکومت افغانستان طی ماه‌های اخیر بارها از ایجاد دفتری که نقش دولت در تبعید را داشته باشد، انتقاد کرده اما اعلامیه طالبان در قطر که از آدرس امارت اسلامی طالبان قرائت شد، نشان داد که دفتر قطر فراتر از یک آدرس برای گفتگوها می‌باشد.
اکنون سوال اساسی این است که دفتر قطر تا چه پیمانه‌ای از تمام طالبان نمایندگی می‌کند و تا چه میزانی تصمیم‌های این دفتر بالای جنگجویان این گروه تاثیر دارد؟ دفتر قطر، به‌عنوان پیش‌شرط هر‌نوع گفتگوی سازنده، باید حمله‌های انتحاری و قتل افراد ملکی را محکوم کند.
جالب این‌جاست که آقای کرزی شورای عالی صلح را طرف گفتگو با دفتر قطر معرفی کرده است. متاسفانه شورای عالی صلح با ترکیب و ساختاری که دارد هرگز نمی‌تواند از تمام مردم افغانستان نمایندگی کند.
این شورا ناکارآمدی خود را در چند سال گذشته نشان داده و هر‌باری که وارد یک گفتگو شده، برای افغانستان هزینه‌های جبران‌ناپذیری آورده است. ترور آقای ربانی یکی از نمونه‌هایی است که ریشه در غفلت این شورا دارد.
اعضا و رییس شورای عالی صلح، خود بر ناتوانی این شورا اعتراف کرده‌اند و حتا اخیرا صلاح‌الدین ربانی از مسیری که شورای عالی صلح در پیش گرفته به نحوی انتقاد کرد.
با این وصف، شورای عالی صلح هرگز از ظرفیت و قابلیت برای مدیریت این کار مهم برخوردار نمی‌باشد. حکومت به‌جای شورای عالی صلح از طریق یک تیم کارآمد که از توانمندی گفتگوها برخوردار باشد، کار بگیرد تا از مطالبات مردم، ارزش‌های قانون اساسی و دست‌آوردهای یک دهه به‌خوبی دفاع کند.
به هر‌حال طالبان با ایجاد دفتر قطر هم در عرصه جنگ و هم در عرصه سیاست در برابر حکومت ظاهر شده‌اند. حال باید دید که در این بازی پیچیده کدام‌یک برنده نهایی می‌شوند.

فیلیپ هاموند می گوید، افغانستان ویتنام ماست

فیلیپ هاموند وزیر دفاع بریتانیا

فیلیپ هاموند وزیر دفاع بریتانیا
سرخط یکی از مقاله های چاپ شده در روزنامهء تلیگراف انگلستان، سخنان وزیر دفاع این کشور، فیلیپ هاموند است که می گوید«افغانستان ویتنام ماست.»

تلیگراف می نویسد، وزیر دفاع انگلستان در هنگام سفر اخیرش به افغانستان گفت که ماموریت نظامی کشورش در حال پایان یافتن است و بریتانیا با پدیدهء چون ویتنام روبروست.

روزنامه می افزاید، آقای هاموند هنگامی این گونه عاری از ریا در بارهء افغانستان صحبت می کند که شماری از رهبران غربی به شمول صدر اعظم بریتانیا، خود را آمادهء مداخلهء نظامی در سوریه می سازند.

در ادامهء این مقالهء دیلی تلیگراف آمده است، بریتانیا در سال آینده نیروهایش را از افغانستان بیرون خواهد کرد و به این ترتیب کشور فقیر و غرق در فساد سیاسی و اداری را پشت سر خواهد گذاشت، کشوری را که در آن شریک شدن طالبان در قدرت بعید نیست.

روزنامه می نویسد، وزیر دفاع بریتانیا فلیپ هاموند پذیرفت که ادامهء جنگ و مصارف گزاف آن، علاقه مندی انگلیس ها را به دخالت گسترده در جنگ افغانستان کاهش داده است.
تلیگراف می افزاید، هاموند از جنگ ویتنام یاد آور شد که امریکایی ها در آن سه دهه دخیل بودند و سر انجام شرمسارانه عقب نشینی کردند.

به نوشتهء تلیگراف، فلیپ هاموند در هنگام سخنرانی در کمپ باسچن هلمند گفته است "شما شاید این را پدیدهء چون ویتنام بدانید، زمانی که جنگی از مدت تعیین شدهء خود بیشتر طول می کشد و مصارف آن زیاد می شود، مردم نیز به آن واکنش نشان می دهند."

اما روزنامهء امریکایی والستریت ژورنال در شمارهء تازهء خود مقالهء نوشته است با این عنوان: بانک های افغانستان با مشکل جدید دالر روبرو هستند.

به نوشتهء روزنامه، سیستم شکنندهء بانکی افغانستان، پس از آن بیشتر با مشکلات روبرو شد که یک بانک آلمانی معاملات دالری خود در افغانستان را متوقف ساخت.

این بانک دریچهء اصلی داد و ستد های دالری در افغانستان بود.

والستریت ژورنال می نویسد، در ماه اپریل گذشته رییس بانک آلمانی کومرس بانک، در جلسهء با رییسان بانک های افغانی در دوبی گفته بود، این بانک به رهبریش تا آخر ماه جون معاملات دالری خود با بانک های افغانستان را پایان خواهد داد.

والستریت ژورنال نوشته است، در افغانستان اکثر معاملات تجارتی با دالر صورت می گیرند و درین کشور از دالر خیلی استفاده می شود.
به نوشتهء روزنامه، این در حالیست که اخیراً ستندرد چارتر بانک بریتانیا، به خاطر حل یک دعوای حقوقی که گویا این بانک پولشویی کرده است، پذیرفت تا جریمه بپردازد.

درین حال نورالله دلاوری رییس د افغانستان بانک که در اجلاس دوبی شرکت داشت، به روزنامهء والستریت ژورنال گفته است، ممکن است نگرانی کومرس بانک آلمان نیز از همین بابت باشد.
رادیو آزادی

تازه‌ترین رمان خالد حسینی اشک خواننده را درمی‌آورد


کتاب و ادبیات

تازه‌ترین رمان خالد حسینی اشک خواننده را درمی‌آورد

رابطه‌ی عاطفی یک خواهر و برادر دستمایه‌ی رمان تازه‌ی خالد حسینی‌با عنوان "و کوه‌ها طنین‌انداز شدند" است. او در این سومین رمان خود باز هم به سراغ موضوع آشنای زندگی خانواده‌ها در کوران رویدادهای سیاسی افغانستان رفته است.
جدیدترین کتاب خالد حسینی، نویسنده‌‌ی آمریکایی افغانی‌تبار، به زندگی یک خواهر و برادر به نام‌های عبدالله و پری می‌پردازد که عاشقانه یکدیگر را دوست دارند. دست سرنوشت ولی این دو را در کودکی از یکدیگر جدا می‌کند و آن‌ها هنگامی دوباره یکدیگر را باز می‌یابند که "دیگر دیر شده است."
هق‌هق گریه
داستان کتاب "و کوه‌ها طنین‌انداز شدند" به نظر منقد روزنامه‌ی "دی ولت"، «رمان نیست، بلکه از یک سری داستان‌های کوتاه تشکیل شده است که مثل زنجیر به یکدیگر وصل می‌شوند». روایت کتاب از سال ۱۹۵۲ میلادی در دهکده‌ای در افغانستان آغاز می‌شود و از همان ابتدا احساسات خواننده را برمی‌انگیزد: عبدالله که خواهر خود پری را به شدت دوست دارد، در صحرا شاهد فروختن او به خانواده‌ای ثروتمند و بی‌فرزند می‌شود. جدایی رنج‌‌آور این دو هنگامی ابدی می‌شود که پری با خانواده‌ی جدید خود به پاریس می‌رود. عبدالله ولی او را هیچ‌گاه از یاد نمی‌برد تا این که خود، پس از پشت‌سرگذاشتن ماجراهای تکان‌دهنده‌ی سیاسی و اجتماعی، سرانجام سر از کالیفرنیا در می‌آورد...
منقد روزنامه‌ی "دی ولت" چاپ آلمان، در باره‌ی این کتاب می‌نویسد: «اگر بخواهیم این رمان را غیردوستانه ارزیابی کنیم، می‌توانیم بگوییم که حسینی کتابی گریه‌آور نوشته است؛ داستانی احساساتی به قصد غرق‌کردن خواننده‌های بی‌شمار خود در سیل اشک‌هایشان. نویسنده‌ی این سطور با این قصد خواندن کتاب را آغاز کرد که در برابر دچار احساسات آبکی بشود. ولی تا صفحه‌ی ۲۰ بیشتر دوام نیاورد و وقتی کتاب را بست، مثل یک بچه هق‌هق می‌کرد».
روی جلد کتاب "بادبادک‌باز" به آلمانی
رمانی غیرمبتذل
برخی از نشریات پس از انتشار "و کوه‌ها طنین‌انداز شدند" در نیویورک، بلافاصله از آن استقبال کردند و نوشتند که نویسنده‌"حرف منقدان را گوش داده است". "نیویورک تایمز" در این رابطه نوشت: «کتاب "و کوه‌ها طنین‌انداز شدند" بهترین کار خالد حسینی است.» منقد "دی ولت" با اشاره به این ارزیابی می‌نویسد که یک اثر "گریه‌‌آور" دلیل خوبی یا بدی کتاب نیست: «احساساتی بودن یک رمان وقتی بد نیست‌که مبتذل نباشد و "و کوه‌ها طنین‌انداز شدند"، مبتذل نیست».
تفاوت این رمان با دو اثر دیگر خالد حسینی با عنوان‌های "بادبادک باز" و "هزار خورشید شگفت‌انگیز" در شخصیت‌پردازی و پایان‌بندی به آن‌هاست که به نظر اغلب منقدان در دو رمان نخست "ضعیف" به‌نظر می‌رسید. ظاهرا در رمان سوم، خالد حسینی کوشیده است این "اشکال‌ها" را برطرف کند. در کتاب "و کوه‌ها طنین‌انداز شدند" از این‌رو شخصیت‌ها تنها به بد و خوب تقسیم نشده‌اند و پایان داستان هم غم‌انگیز نیست: «هر چند هنگامی که این خواهر و برادر سرانجام یکدیگر را در کالیفرنیا بازمی‌یابند، عبدالله به بیماری فراموشی دچار شده و پری، خواهر خود را به‌جا نمی‌آورد».
داستان دوستی‌های دیگر

از خالد حسینی پیش از این دو رمان "بادبادک باز" و "هزار خورشید شگفت‌انگیز" نیز منتشر شده است. "بادبادک باز"، داستان دوستی دو پسربچه افغان از دو طبقه‌ی اجتماعی متفاوت را بازگو می‌کند که دوران کودکی خود را با یکدیگر می‌گذرانند، ولی در بزرگ‌سالی دست سرنوشت آنان را از هم دور می‌کند و در میانسالی به‌گونه‌ای تصادفی دوباره یکدیگر را باز می‌یابند: آقاطوفان، پسر مردی ثروتمند در كودكی با علی، بچه‌ی یتیم خانواده‌ای فقیر كه فلج اطفال چهره‌اش را سخت زشت كرده است، دوست و هم‌بازی است. بعدها آقاطوفان با شاهزاده‌ای ازدواج می‌كند و صاحب پسری می‌شود. علی هم با دخترعموی زیبای خود، صنوبر پیوند زناشویی می‌بندد كه پس از به دنیا آوردن فرزند نخست خود، حسن لب شكری همراه كولی‌ها فرار می‌كند...
روی جلد رمان "هزار خورشید شگفت‌انگیز" به آلمانی
خالد حسینی، داستان آقاطوفان و علی را با زبانی ساده و ساختاری روشن كه در آن از بندبازی‌های زبانی، نماد و تمثیل اثری نیست، بازگو می‌کند. رابطه‌ی عاطفی این دو پسر و رویدادهای سیاسی افغانستان در این رمان، در دو مسیر دنبال می‌شود؛ پیوندهای نامتعارف خانوادگی و كشتارها، قتل عام‌ها، یورش‌ها، مقاومت‌ها و مهاجرت‌های بی‌شمار كه تاریخ معاصر افغانستان را رقم می‌زنند.
این رمان در ایران ابتدا با برگردان زیبا گنجی و پریسا سلیمان‌زاده در نشر مروارید منتشر شد.
"خورشید‌های درخشان"
عنوان دومین رمان خالد حسینی "هزار خورشید درخشان" است که نخستین ترجمه‌ی آن با برگردان بیتا کاظمی در نشر باغ نو به چاپ رسید.
خالد حسینی در این رمان ۴۶۱ صفحه‌ای داستان دوستی دو زن به نام‌های مریم و لیلا را دستمایه قرار داده است.
مریم، دختر "نامشروع" یک بازرگان افغانی است که تا سن ۱۵ سالگی به همراه مادر، جدا از پدر خود زندگی می‌کند. مرگ مادر سبب می‌شود که این بازرگان فرزندش را برای مدت کوتاهی در جمع خانواده‌ی "اصلی" خود بپذیرد و پس از آن که به او تجاوز می‌کند، "برای حفظ آبرو" به ازدواج مردی مسن و خشن درمی‌‌آورد.
زن دوم، لیلا، اما دختر باهوش یک روشنفکر افغانی است که در رفاه و آزادی زندگی می‌کند. دست سرنوشت پس از چندی این دو زن را بر سر راه یکدیگر قرار می‌دهد و آنان را با هم همسایه می‌کند. خالد حسینی ضمن روایت داستان دوستی مریم و لیلا، مروری بر رخدادهای سیاسی افغانستان از سال ۱۹۷۳ که بساط پادشاهی ظاهر شاه برچیده ‌شد تا ۱۱ سپتامبر را شرح می‌دهد: ورود روس‌ها به این کشور، جنگ‌های مجاهدین با روس‌ها، عقب‌نشینی نیروهای روسی، درگیری قوم‌ها و دسته‌های مختلف در افغانستان و رنج‌های بی‌شمار مردم عادی، به قدرت رسیدن طالبان و فاجعه‌ی ۱۱ سپتامبر، ایستگاه‌هایی هستند که نویسنده در آن‌ها مکث می‌کند.
خالد حسینی که در سال ۱۹۶۵ در شهر کابل به دنیا آمده است و تحصیلات خود را در رشته‌ی پزشکی در آمریکا به پایان رسانده، تا سال ۲۰۰۵ در بیمارستانی در لوس آنجلس آمریکا مشغول به کار بود. وی پس از آن به پیشه‌ی نویسندگی روی آورد و در حال حاضر تمام وقت خود را صرف تحقیق و نوشتن می‌کند.

DW.DE

افسانه "روز مادر" را امسال بدون مادرش تجلیل می کند


گزارش از شاه پور صابر

تجلیل از روز جهانی مادر با برگزاری نمایشگاه چهار روزه نقاشی توسط یک دختر هراتی در ولایت هرات در غرب افغانستان صورت گرفته است. افسانه یکتن از محصلان انستیتیوت استاد کمال الدین بهزاد در ولایت هرات اولین نمایشگاه هنری خود را به روز جهانی مادر اختصاص داده است.

در این نمایشگاه تابلوی هم از مادر افسانه به نمایش درآمده است که نگاه های همه اشتراک کننده گان را به سوی خود می کشاند. نزدیک به چهل تابلو نقاشی در کنار و گوشه های اولین نمایشگاه هنری به مناسبت روز جهانی مادر توجه اشتراک کننده گان را به خود جلب کرده است.

این همه تابلوها گوشه های از زنده گی یک مادر افغان را به تصویر کشیده ولی برای افسانه این تصاویر معنی دیگری دارد. او امسال بدون مادر خود از این روز تجلیل می کند چرا که به گفته او مادرش هشت ماه قبل با این دنیا وداع کرده است.

اما تابلوی بزرگی در پیش روی این نمایشگاه گذاشته شده است، مادر کهن سال افسانه است که دیگر نمی تواند از دختر جوانش حمایت کند. افسانه محصل سال دوم انستیتیوت استاد کمال الدین بهزاد است و برای اولین مرتبه نمایشگاه نقاشی را که بیشتر آن اثرات هنری خودش می باشد به نمایش گذاشته است.

راکش احمد غفوری شوهر افسانه است، او به مانند همسر خود در حال تکمیل تحصیلات اش از انستیتیوت استاد کمال الدین بهزاد در ولایت هرات می باشد. آقای غفوری یکی از کمک کننده گان افسانه در برگزاری نمایشگاه نقاشی به مناسبت روز جهانی مادر بوده است.

او می گوید، تا حال نمایشگاه های مختلف هنری را در این ولایت برگزار کرده و تجارب بدست آمده از این برنامه ها را با همسرش شریک می کند.

این نمایشگاه در حالی برگزار می شود که در دیگر مناطق افغانستان از جمله هرات روز جهانی مادر با سخنرانی های مختلف همراه بوده و این شیوه بارها مورد انتقاد نهاد های حمایت از حقوق زنان قرار گرفته است.
رادیو آزادی

اغاز جنگ قبل از 2014 در افغانستان(فهیم: اگر سرم ظلم شود، دست به سلاح می برم)

خوب خدارو شکر که هنوز ۲۰۱۴  نشده معلوم شد که باز همونای که فقط به فکر پول مقام هستن باز بفکر جنگن و بس
مارشال محمد قسیم فهیم، معاون اول رییس جمهور افغانستان

افغانستان

فهیم: اگر سرم ظلم شود، دست به سلاح می برم

معاون اول رییس جمهور افغانستان به "اجماع ملی" در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده تاکید کرده است. او در عین زمان از "عقده گشایی" در کشورش هشدار داده و گفته اگر مورد ظلم قرار بگیرد، دست به سلاح می برد.
مارشال محمد قسیم فهیم، معاون اول رییس جمهور افغانستان روز سه شنبه گفت بزرگترین نگرانی مردم انتقال نظامی نه بلکه انتقال سیاسی است. او که در جمع والیان افغانستان صحبت می کرد، گفت افغانستان تنها با یک "اجماع ملی" می تواند پس از انتخابات، تیمی را ایجاد کند که قادر به اداره افغانستان باشد.
اجماع ملی اصطلاحی است که در این اواخر از سوی برخی سیاستمداران افغانستان عنوان می شود، اما هیچ کدام آنها هنوز تعریف واضحی از این گفته شان ابراز نداشته اند. فهیم گفت که منظور او از اجماع ملی، آن چیزی نیست که دیگر سیاستمداران بیان می دارند.
فهیم گفت: «ضرورت است که در افغانستان وحدت، همسویی و یک اجماع ملی حقیقی و واقعی با یک برنامه روشن به وجود بیاید و مورد اعتماد مردم باشد، پیش برود و انتخاب شود».
«اگر سرم ظلم شود به کوه می برایم»
معاون اول رییس جمهور افغانستان تاکید کرد تیمی که پس از انتخابات ریاست جمهوری به قدرت می رسد، نباید عقده گشایی کند. فهیم گفت این عقده گشایی ها از همین حالا شروع شده و در صورتی که این موضوع ادامه یابد، جنگ یک بار دیگر آغاز می شود.
انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در ماه حمل سال آینده برگزار می شود. انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در ماه حمل سال آینده برگزار می شود.
فهیم گفت: «دوباره اگر جنگ آمد، باز کسی جمع کرده نمی تواند. اگر یک نفر بالای من ظلم کند، تفنگم را می گیرم و به کوه می برایم».
آقای فهیم گفت ادعای این که مردم افغانستان خلع سلاح شده اند، دروغ است. زیرا به گفته او «هیچ کسی نیست که برای دفاع خودش در تشویش آینده اش نباشد. خدای نخواسته اگر بازهم سلاح جنگی شد، این وطن را کسی جمع کرده نمی تواند».
"خواست های طالبان قبول شود"
این مقام حکومت افغانستان گفت طالبانی که در برابر دولت افغانستان می جنگند خواست هایی دارند. او گفت باید خواست های آن ها قبول شود و آن ها خود را در افغانستان شریک ببینند.
او گفت یک نظام قابل قبول زمانی در افغانستان شکل می گیرد که افغان ها همدیگر را بپذیرند: «از گناه های همدیگر باید بگذریم. به همدیگر به چشم محبت ببینیم. دید محبت دید دیگر است. قهر و کینه دید دیگر است».
معاون حامد کرزی گفت که افغان ها باید زندگی باهمی و تحمل همدیگر را یاد بگیرند. فهیم در حالی که اشک می ریخت، از بی وطنی مهاجران افغان سخن گفت. او افزود حتا طالبانی که در خارج از افغانستان با تمام تسهیلات زندگی می کنند، از بی وطنی رنج می برند.

گزارش تکاندهنده کمیسیون حقوق بشر از قتل‌های ناموسی در افغانستان

یک زن زندانی به همراه طفل 11 ماهه اش در زندان زنان مزارشریف - اکتبر 2010فغانستان
یک تحقیق جدید کمیسیون مستقل حقوق بشر نشان می دهد که در مدت یک سال و دو ماه 406 قضیه قتل ناموسی و تجاوز جنسی در افغانستان ثبت شده اند. تصور می شود که آمار واقعی بسیار بیشتر از یافته های این پژوهش باشد. (عکس: آرشیف)
سیما سمر، رییس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان روز یکشنبه (19 جوزا / 9 جون) در یک کنفرانس خبری در کابل گفت هدف از تحقیق پیرامون قتل های ناموسی و تجاوز جنسی، رسیدگی به این قضایا و بازتوانی قربانی ها در جامعه می باشد.
رییس کمیسیون مستقل حقوق بشر گفت: "دلیل راه اندازی این تحقیق رسیدگی به این قضایا است و همچنین بعد از این که این زنان قربانی تجاوز یا قتل های ناموسی می شوند، وضعیت آن ها از نگاه اجتماعی و روانی چگونه است".
این پژوهش در طول سال 1391 و دو ماه نخست سال 1392 انجام شده است. اما مسوولان کمیسیون حقوق بشر می گویند تنها قضایایی در این تحقیق بررسی شده اند که در این کمیسیون ثبت شده اند.
زنگ خطر
تظاهرات زنان در اعتراض به رد قانون محو خشونت علیه زنان توسط محافظه کاران پارلمان افغانستان تظاهرات زنان در اعتراض به رد قانون محو خشونت علیه زنان توسط محافظه کاران پارلمان افغانستان
ثریا صبحرنگ، مسوول بخش انکشاف و حمایت از حقوق زنان در کمیسیون حقوق بشر گفت این گزارش زنگ خطر را در وجدان های بیدار به صدا می آورد. او گفت: "همیشه گفته می شود که افغانستان سرزمین قهرمانان و دلاوران است، اما هیچگاه از روی دیگر سکه صحبت نمی شود؛ و از این انکار می شود که افغانستان سرزمین زنان و دختران رنج دیده، ستم کشیده، به حاشیه کشیده شده و سوختانده شده هم است".
براساس این تحقیق کمیسیون حقوق بشر، در بیش از یک سال گذشته 243 مورد قتل ناموسی و 163 مورد تجاوز جنسی در افغانستان ثبت شده اند. مسوولان کمیسیون حقوق بشر می گویند به دلیل حساسیت های شدید، بیشتر این قضایا ثبت نمی شوند.
این تحقیق نشان می دهد که حدود 4 درصد قربانی های تجاوز به قتل رسیده اند. تحقیق فاش کرده که وابستگان زنان قربانی پیگیری قضیه را «شرم و ننگ» دانسته و قربانیان را کشته اند.
پانزده درصد از این تعداد زنان، به دلیل فرار از منزل به قتل رسیده اند. در حالی که فرار از منزل در قوانین افغانستان جرم نیست.
خانم صبحرنگ گفت که 3.8 درصد زنان به دلیل تن ندادن به ازدواج های اجباری به قتل رسیده اند. او یکی از نمونه ها را چنین بازگو کرد: "یک دختر 13 ساله به دلیل این که نخواسته با یک مرد 50 ساله ازدواج کند، به کمیسیون حقوق بشر و ریاست امور زنان مراجعه کرد؛ [اما] او سپس به خانواده اش تحویل داده شد، برادرش با تبر گردنش را قطع کرد".
براساس این تحقیق، 11.9 درصد زنان به دلیل ابراز علاقه به کسی که خلاف علاقه خانواده می خواستند با او عروسی کنند، به قتل رسیدند. 57 درصد زنان قربانی از ارایه جزییات درباره چگونگی ارتباط جنسی سر باز زده اند.
آمار تجاوزات جنسی نشان می دهد که این زنان 17 درصد از سوی اقارب، 10 درصد از سوی همسایه ها، 4 درصد از سوی پدر، 2 درصد توسط برادر، 1 درصد توسط کاکا و 1 درصد دیگر از سوی وکیل عقد نکاح، مورد تجاوز قرار گرفته اند.
مسوولان کمیسیون حقوق بشر می گویند به دلیل حساسیت موضوع «با بسیار مشکل» توانسته اند 127 قضیه قتل های ناموسی و تجاوز جنسی را مستند بسازند.
در این پژوهش از دولت افغانستان خواسته شده است تا به چنین قضایا براساس قانون رفتار شود؛ محاکم خانوادگی در ولایات ایجاد شوند و برای مرتکبان جرم جزا تعیین گردد.
© 2013 Deutsche Welle

آلبوم عکس: یک خانواده ترک در هرات مکتب ساخت

یک خانواده ترک از کشور ترکیه برای مکتب دخترانه افغان-ترک در ولایت هرات یک ساختمان جدید و خوابگاه ساخته است

 این خانواده که در ترکیه زندگی می کنند برای مکتب دخترانه افغان-ترک در ولایت هرات یک ساختمان ساخته است که مجهز به همه امکانات روز می باشد

این مکتب لابرارتوار مجهزی دارد که همه امکانات را برای مضامین کیمیا، بیولوژی و فیزیک دارا می باشد. دانش آموزان می گوید این لابراتوار به آنها کمک کرده است که درس هایشان بهتر بفهمند
 ساختمان جدید این مکتب با هزینه 1.5 میلیون دالر به کمک مالی این خانواده ترک تبار در سه منزل ساخته شده است که گنجایش 400 دانش آموز را در یک زمان دارا می باشد
 این ساختمان دارای 800 متر مربع زیر بنا، 18 صنف درسی، 6 اتاق اداری، کتابخانه، صالون کنفرانس، 24 تشناب و فضای سبز است که در سه سال تکمیل شده است

ساختمان قبلی مکتب افغان-ترک نیز به حمایت مالی این خانواده به شکل یک لیلیه بازسازی شده و هم اکنون 70 دانش آموز این مکتب که از دیگر ولایت های افغانستان هستند در آن اقامت دارند

در حال حاضر 240 دانش آموز افغان در این مکتب زیر نظر استادان ترک و افغان درس می خوانند. به گفته مسوولان این مکتب تعداد شاگردان مکتب افغان-ترک به زودی به 400 تن افزایش خواهد یافت
© 2013 Deutsche Welle 

آلبوم عکس: اولین پل هوایی در ولایت هرات ساخته شد


گزارش های بازسازی

اولین پل هوایی در ولایت هرات ساخته شد

یک پل هوایی به ارزش 3 میلیون افغانی از بودجه انکشافی شهرداری ولایت هرات بر شاهراه منتهی به میدان هوایی این ولایت ساخته شد. این پل روبروی یک لیسه ساخته شده است و عبور دانش آموزان را از این بزرگ راه آسان و ایمن ساخته است.
تا کنون چند دانش آموز و عابر پیاده در این منطقه پر رفت و آمد، هنگام عبور از شاهراه در حادثات ترافیکی جانشان را از دست داده اند.
برای شنیدن گزارش این جا کلیک کنید.
این پل که 34 متر طول و 8 متر ارتفاع دارد در ولسوالی گذره ولایت هرات مورد بهره برداری قرار گرفت.
داکتر داود شاه صبا، والی هرات می گوید که این پل به پیشنهاد مردم محل طی مدت 6 ماه گذشته ساخته شده است.
اومی افزاید: «شاروالی گذره پولی که از مردم مالیه گرفته، تحت نظر مردم به مصرف رسانده است. یک پل دیگر هم در قسمت سرجنگل در گذره ساخته خواهد شد. ما دیگر از عبورمرور اطفال ازروی سرک شاهراه خاطر ما جمع خواهد بود».
باشندگان ولسوالی گذره هرات از ساخت این پل خرسند هستندجواد، باشنده این ولسوالی می گوید: «پلی که ساخته اند جدا ازاین که زیبا است وبه زیبایی محل ما افزوده، همچنان باعث شده که تصادفات ترافیکی کمتر شود و رفت وآمد مردم آسان گردد. اطفالی که به مکتب می روند به خاطر عبور از سرک همیشه مشکل داشتند و ایجاد این پل باعث شد که این مشکل رفع شود. حدودا 2500 تا 3000 دانش آموز در این مکتب درس می خوانند که همواره در خطر بودند».
حالا دانش آموزان و عابران پیاده می توانند با خیال راحت از این شاهراه عبور کنند.حالا دانش آموزان و عابران پیاده می توانند با خیال راحت از این شاهراه عبور کنند.
شهرداری گذره می گوید که بیش از 3 میلیون و 500 هزار افغانی برای ساخت این پل فلزی به مصرف رسیده است.
اویس وثیق، شهردار گذره افزود: «این پل توسط یک شرکت راه سازی افغانی بنام " بناگران افغان" با همکاری مردم محل ساخته شده است. این پل در نزدیک بازار مرکز گذره موقعیت دارد. حدود یک سال قبل مردم همین محل پیشنهاد دادند در این محل پل هوایی ساخته شود چون هرروز یک حادثه داشتیم. که امیدواریم جلو آن گرفته شود».
موجودیت میدان هوایی، شهرک صنعتی، پایگاه نیروهای آیساف، پایگاه نیروهای اردوی ملی و چندین مرکز مهم دیگر در ولسوالی گذره رفت و آمد وسایط نقلیه را از سرک اصلی این ولسوالی افزایش داده و خطرهایی را برای عابرین پیاده به وجود آورده است. بیشتر تلفات ناشی از حادثات ترافیکی در مسیر همین شاهراه رخ می دهد.
ولایت هرات یکی از ولایت های پر جمعیت افغانستان است که ترافیک شلوغ دارد. از سویی هم بزرگراه هایی در حومه و مرکز این ولایت وجود دارد که عبور از آنان با پای پیاده خالی از خطر نیست. مسوولان شهرداری هرات می گویند در نظر دارند در نقاط پر رفت و آمد این ولایت پل های هوایی دیگری را نیز بسازند تا از ازدحام و حادثات ترافیکی جلوگیری شود.

اشندگان ولسوالی گذره هرات از ساخت این پل خرسند هستند. آنها می گویند این پل ولسوالی آن ها را زیبا ساخته است. همچنان آنان حالا کمتر نگران تیزرانی های نظامیان خارجی و افغان در این مسیر هستند


 حدودا 2500 تا 3000 دانش آموز در این لیسه درس می خوانند که همواره هنگام عبور از این بزرگراه در معرض خطر بودند
 این پل روبروی یک لیسه ساخته شده است و عبور دانش آموزان را از این بزرگ راه آسان و ایمنی ساخته است
 این پل که 34 متر طول و 8 متر ارتفاع دارد در نزدیکی بازار ولسوالی گذره ولایت هرات موقعیت دارد
 داکتر داود شاه صبا، والی هرات گفت که این پل به پیشنهاد مردم محل طی مدت 6 ماه گذشته ساخته شده است
تا کنون چند دانش آموز و عابر پیاده در این منطقه پر رفت و آمد، در حادثات ترافیکی جانشان را از دست داده اند

DW.DE

دور بعـدی المپیـک در اســلام آباد


در راستای برگزاری بازی های المپیک همیش تنش های میان کشور های اسلامی و ممالک غربی روی اختلاف نظر ها بالای یکعده مسائل چون عدم قبول حجاب اسلامی در بازی های المپیک و به رسمیت نشناختن ورزش های رزمی خاص کشور های اسلامی چون نیزه بازی ، شمشیر جنگی ، کله جنگی و بزکشی از طرف کمیته المپیک وجود داشته
حقــــ(شـــمس الحــق)ــــانی

زمــزمه هــای شــب هنــگام کــرزی

زمــزمه هــای شــب هنــگام کــرزی

حقــــ(شـــمس الحــق)ــــانی 

کودکان تنهای پناهجو،شامل قرارداد دابلین نمی‌شوند

تبریک به همه بچه‌های افغان در ایتالیا و یونان  امیدواروم این خبر خوش‌حال کنه همه کسایی‌ که زیر سن واقعه هستن و به هرجای از اروپا که میخوان برن و برای آزادی تلاش کنن.
از این پس، مقررات رسیدگی به پرونده پناه‌جویی در اولین کشور، شامل کودکان تنهای پناهجو نمی‌شود. این حکمی است که دادگاه اتحادیه اروپا، روز گذشته صادر کرد. بر طبق قرارداد دابلین، یک پناه‌جو حق دارد که تنها در اولین کشوری که وارد می‌شود، تقاضای پناهندگی کند. اما بازپس‌فرستادن کودکان تنها میان کشورهای اروپایی، مورد انتقاد بسیاری از سازمانهای حقوق بشری شده بود. دادگاه اتحادیه اروپا روز گذشته رای داد که همواره باید حقوق کودکان در وهله اول توجه قرار گیرند. این دادگاه در رای خود نوشته که کودکان تنهای پناهجو، گروهی بسیار خاص هستند و نباید با آنها مانند دیگران رفتار کرد. این دادگاه تاکید کرده که، پرونده کودکان تنهای پناه‌جو از این پس در کشوری که هم اکنون بسر میبرند، رسیدگی شود. اداره مهاجرت سوئد می‌گوید که نتیجه این حکم، این است که بسیاری از کودکان تنهای پناهجو، می‌توانند در سوئد باقی بمانند و تقاضای پناهندگی کنند.

همسایگان و اتحاد بر ضد امنیت افغانستان




همسایگان و اتحاد بر ضد امنیت افغانستان

شنبه ۱۸ جوزا ۱۳۹۲
- خیبر حیران
یکی از مقامات امنیتی در جنوب کشور از قرار گرفتن جنگ‌افزارهای ایرانی به‌دست مخالفان مسلح دولت افغانستان سخن زده است. از مفهوم این سخنان چنین بر می‌آید که گویا ایران نیز، در کنار پاکستان، از مخالفان دولت افغانستان حمایت می‌کند. اگر این خبرها صحت داشته باشد، این مفهوم را می‌رساند که همسایگان افغانستان در جنوب و غرب کشور متحد شده‌اند تا با حمایت از مخالفان مسلح دولت افغانستان در ناامن‌سازی کشور سهم بگیرند. سهم‌گیری همسایگان افغانستان در ناامن‌سازی کشور، چیزی است که باید مورد توجه قرار گیرد و خوب است که توجه جامعه بین‌المللی نیز به این موضوع جلب شود تا زمینه برای یک واکنش بین‌المللی ایجاد شود.
از آن‌جایی که مردم افغانستان با ناامنی ناشی از برنامه‌ریزی‌های تروریزم بین‌المللی به سرکردگی سازمان القاعده روبه‌رو می‌باشند، طبیعی است که هر کمکی از سوی همسایگان افغانستان به پروسه ناامن‌سازی افغانستان صورت می‌گیرد، کمک مستقیم به تروریزم بین‌المللی نیز محسوب می‌شود. از سوی دیگر آن‌چه به‌عنوان یک حقیقت کتمان‌ناپذیر تاکنون مورد قبول واقع شده، این است که امنیت و ناامنی افغانستان می‌تواند تاثیر بسیار روشن بر امنیت و ناامنی جهان داشته باشد. زیرا وقتی گروه‌های تروریستی موفق شوند که امنیت افغانستان را مختل کنند، تلاش می‌کنند که گستره‌ی تحرکات خویش را وسعت داده و به کل جهان برسانند. از این‌رو دولت افغانستان باید توجه جامعه جهانی را به این امر جلب کند تا سازمان ملل و تیوریسن‌هایی که در خصوص امنیت بین‌المللی برنامه‌ریزی می‌کنند، امنیت افغانستان و دست‌اندازی همسایگان افغانستان در ناامن‌سازی افغانستان را نیز مهم بشمارند.
پر واضح است که اگر دست‌اندازی‌های همسایه غربی ایران در خصوص حمایت از طالبان چه در عرصه سیاسی و دیپلوماتیک و چه در عرصه تسلیح و تجهیز کوتاه نگردد، وضعیت امنیتی افغانستان تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. با توجه به مسوولیتی که جامعه جهانی در قبال افغانستان و امنیت این کشور دارد، باید در برابر تحرکات منطقه‌ای که در خصوص نا‌امن‌سازی افغانستان صورت می‌گیرد، واکنش نشان دهد. تلاش ایران برای برقراری رابطه سیاسی با طالبان و یا حمایت این کشور از این گروه از نظر تسلیحاتی چیزی است که باید از دید جامعه جهانی دور نماند و به این تحرکات از سوی جامعه جهانی واکنش نشان داده شود. باید جامعه جهانی این واقعیت را درک کند که همان اندازه که دستیابی ایران به سلاح اتومی می‌تواند نگرانی‌آور باشد، دست‌یازیدن این کشور به حمایت از طالبان نیز تشویش‌برانگیز است.
پیش از این دیده می‌شد که از سوی پاکستان به‌صورت مشهود و غیرمشهود از طالبان مسلح که در مخالفت مسلحانه با دولت افغانستان قرار دارند، حمایت صورت می‌گرفت. در بسیاری از موارد کسانی‌که در حین اجرا و یا تدارک تحرکات امنیت‌شکنانه از سوی نیروهای امنیتی کشور دستگیر شده‌اند، اعتراف کرده‌اند که از سوی نیروهای مربوط به آی‌اس‌آی آموزش دیده‌اند و تهییج شده‌اند تا به افغانستان آمده و عملیات‌های انتحاری و انفجاری انجام دهند. اما اخیرا دیده می‌شود که همسایه غربی ما نیز به این موضوع علاقه‌مند شده است که به طالبان کمک شود. اگر این کار با واکنش روبه‌رو نشود، ممکن است که تبعات جدی منفی بر وضعیت امنیتی کشور داشته باشد.
در چند روز گذشته در رسانه‌های بین‌المللی و داخلی خبر داده شد که شماری از کسانی‌که در دفتر طالبان در قطر فعالیت دارند، به تهران دعوت شده و با مقامات جمهوری اسلامی ایران دیدار کرده‌اند. حتا این خبر از سوی رسانه‌های جمعی ایران نیز تایید شد. وقتی این خبر از سوی رسانه‌های ایرانی تایید شد و حتا در برخی از رسانه‌های ایرانی به نقل از منابع مربوط به طالبان بیانیه و خواست طالبان منعکس گردید، نشان می‌دهد که دولت ایران برقراری رابطه با طالبان را به‌عنوان یک استراتژی نگاه می‌کند و ممکن است این ارتباط در آینده بیشتر از پیش شود.
به‌نظر می‌رسد دلیل اصلی این‌که دولت ایران علاقه‌مند است تا با طالبان رابطه داشته باشد، این است که طالبان بر ضد نیروهای امریکایی در افغانستان جنگ می‌کنند. ایران نیز با توجه به این‌که طالبان با امریکا دشمنی دارد، به این گروه به چشم دوست نگاه می‌کند و می‌خواهد با برقراری رابطه بهتر با این گروه، در تضعیف امریکا در افغانستان کمک شود. این در حالی است که کمک به طالبان از سوی ایران به تضعیف امریکا کمک نمی‌شود، بلکه این کار سبب می‌شود که اوضاع امنیتی در افغانستان پیچیده‌تر شود. طبیعی است که از ناامن‌شدن کشور این مردم افغانستان خواهند بود که رنج می‌برند.

ایران طالبان را به‌رسمیت شناخت

ایران طالبان را به‌رسمیت شناخت

سه شنبه ۱۴ جوزا ۱۳۹۲
- مختار مسرور
سفارت ایران در کابل، مذاکره میان ایران و طالبان را تکذیب کرد، اما چند ساعت بعد از آن، طالبان با انتشار اعلامیه‌ای، مذاکره میان ایران و هیاتی از جانب گروه‌شان را تایید کردند. این خبر بسیاری از ناظران و تحلیلگران سیاسی را غافلگیر کرده است. خبرگزاری فارس که یک خبرگزاری نیمه‌رسمی و نزدیک به حکومت ایران است، اعلامیه طالبان را در وب‌سایت خود به نشر رسانده است که براساس آن هیاتی سیاسی از طالبان به ایران رفته و با مقامات ایرانی گفتگو کرده است. طالبان ادعا کرده‌اند که طی یک دعوت رسمی، هیات سیاسی‌شان به ایران سفر کرده و نیز برای سه روز در «کنفرانس علما و بیداری اسلامی» شرکت کرده‌اند.
در حقیقت، دعوت ایران از طالبان، به‌معنای به‌رسمیت شناختن گروه طالبان است و اگر چنین باشد، بدان معنا است که ایران حکومت فعلی افغانستان را به‌عنوان یک حکومت مشروع به‌رسمیت نمی‌شناسد
نشر اعلامیه طالبان توسط خبرگزاری نزدیک به حکومت ایران، نشان می‌دهد که ایران تمایل به پنهان کردن سفر هیاتی از گروه طالبان به ایران ندارد. خبرگزاری فارس نیز بر دعوت رسمی طالبان از سوی ایران، صحه گذاشته و گفته است که «در نشست بیداری اسلامی در تهران، محمدالله نعمانی، وزیر تحصیلات عالی طالبان و شمس‌الدین پهلوان، والی قبلی وردک، در زمان حکومت طالبان حضور داشته‌اند.» براساس ادعای روزنامه اکسپرس تریبیون، پاکستان، به‌خصوص مقامات امنیتی آن، نه تنها از این ملاقات باخبر بوده‌اند بلکه گفته‌اند که پیش از این نیز میان ایران و طالبان ملاقات وجود داشته است.
ایران از حمله امریکا بر مواضع طالبان در افغانستان حمایت و با نیروهای بین‌المللی در سال ۲۰۰۱ همکاری کرد. از سوی دیگر، افغانستان و ایران در این یک دهه روابط خوب و حسنه داشته است، مگر در مواردی که میان دو کشور تنش‌های کوتاه‌مدت قابل ملاحظه بوده است. اما این‌که حالا ایران از هیات طالبان به‌صورت رسمی دعوت می‌کند، در حقیقت اهداف سیاسی ایران در برابر افغانستان را آشکار می‌سازد. از جانب دیگر، ایران متهم به حمایت از طالبان است و بارها از سوی جامعه جهانی در افغانستان، متهم به ارسال سلاح به طالبان شده است. طالبان یک گروه تروریستی است که عملا مصروف جنگ با دولت افغانستان می‌باشد، بنابراین، دعوت رسمی طالبان توسط ایران، به نگرانی‌های جدی دامن می‌زند.
در حقیقت، دعوت ایران از طالبان، به‌معنای به‌رسمیت شناختن گروه طالبان است و اگر چنین باشد، بدان معنا است که ایران حکومت فعلی افغانستان را به‌عنوان یک حکومت مشروع به‌رسمیت نمی‌شناسد و به‌جای آن، یک گروه تروریستی را به‌عنوان «نماینده مردم افغانستان» دعوت رسمی می‌دهد. ایران در حقیقت با این سیاست می‌خواهد آجندای سیاسی مشخصی را دنبال کند:
• ایران می‌خواهد از این طریق بر دولت افغانستان و جامعه جهانی که در آستانه خروج از افغانستان قرار دارد، فشار وارد کند؛ به‌خصوص، بر افغانستان که در قرارداد‌های امنیتی خود با غرب، به‌ویژه ایالات متحده امریکا، به حرف‌های تهران گوش بسپارد. ایران یکی از مخالفان جدی امضای قراردادهای امنیتی کشورهای منطقه با غرب است و در این راستا هیچ‌گاه مخالفتش را نسبت به قرارداد امنیتی میان افغانستان و امریکا پنهان نکرده است. به این دلیل، در تلاش است که از ابزارهای مختلف بر دولت افغانستان استفاده کند.
• در شرایطی که جامعه جهانی از افغانستان خارج می‌شود، و افغانستان در تلاش است تا یک اجتماع منطقه‌ای را در رابطه به افغانستان ایجاد کند، ایران قصد دارد هرگونه اجتماع منطقه‌ای در خصوص آینده افغانستان را تخریب کند. افغانستان در تلاش است که نقش جدیدی در منطقه داشته و آن را در یک چارچوب مشخص تعریف و اجرا کرده، حمایت کشورهای منطقه را داشته باشد. این چشم‌انداز افغانستان را در شرایط پس از ۲۰۱۴ در منطقه ترسیم می‌کند. اما در این میان پاکستان تلاش کرده است تا سیاست‌های منطقه‌ای افغانستان را به ناکامی مواجه سازد و از طالبان به‌خاطر جنگ در افغانستان حمایت کند. ولی دعوت رسمی ایران از طالبان، به‌معنای آن است که ایران می‌خواهد با پاکستان آجندای مشترکی را دنبال کند، از نظر سیاسی و امنیتی افغانستان را به‌مشکل مواجه سازد و رویکردهای منطقه‌ای افغانستان را نیز ناکام بگذارد. بنابراین، ما با یک توافق اعلام‌ناشده میان ایران و پاکستان مواجه هستیم که در راستای شکست افغانستان تلاش می‌کنند.
• سیاست منطقه‌ای ایران، به چالش‌کشیدن دولت‌های منطقه توسط گروه‌های مسلح است. این سیاست در لبنان و عراق دنبال می‌شود؛ اما ایران همواره در تلاش بوده است تا چنین سیاستی را در قبال افغانستان نیز داشته باشد. براساس ترجیحات فعلی ایران، برای به چالش کشیدن دولت افغانستان و جامعه جهانی، طالبان بهترین گزینه است تا سیاست‌های ایران و پاکستان را در افغانستان به ثمر بنشانند. ایران در سوریه درگیر است، در عراق و لبنان نیز در تلاش است تا از طریق گروه‌های مسلح به اهداف خود دست پیدا کند. انزوای بی‌سابقه بین‌المللی ایران و تحریم‌های شدید بین‌المللی، سبب شده‌اند تا ایران بیش از هر زمانی دیگر، سیاست‌هایش را از طریق گروه‌های تروریستی مثل طالبان و حزب‌الله دنبال کند. تعقیب اهداف منطقه‌ای از طریق گروه‌های مسلح، نقطه مشترک در سیاست خارجی ایران و پاکستان است.
• تازه‌ترین گزارش این است که رابطه میان ایران و حماس به‌خاطر اختلاف بر سر سوریه دچار بجران شده است و حماس رسما مخالفتش را با سیاست‌های ایران در قبال سوریه اعلام کرده است. بنابراین، ایران در تلاش است مشکلات با حماس را از طریق یک گروه مسلح سنی در حوزه افغانستان جبران کند. حمایت ایران از حماس، جدا از داعیه فلسطین و دشمنی با اسراییل، بعد فرقه‌ای نیز دارد. ایران تلاش می‌کند تا به کشورهای عرب حوزه خلیج فارس که عمدتا سنی‌مذهب هستند، نشان بدهد که فرقه‌گرایی نمی‌کند و از یک گروه مسلح سنی‌مذهب نیز حمایت می‌کند. اما بعد از بحران در رابطه ایران و حماس، ایران در تلاش است تا به‌جای آن از طالبان در افغانستان به‌صورت علنی حمایت کنند.
• علاوه براین، ایران در تلاش است تا در پروسه صلح در افغانستان دخیل باشد و به‌عنوان یک بازیگر مهم منطقه‌ای در امور افغانستان، خودش را نشان بدهد. تاکنون در پروسه صلح و مذاکره با طالبان، رای‌زنی دولت افغانستان بیشتر با پاکستان و کشورهای عربی مثل عربستان سعودی و قطر بوده است و ایران در این پروسه نقش تعریف شده‌ای نداشته است. اکنون با دعوت رسمی از طالبان، ایران در تلاش است تا نقشی در این پروسه داشته از این طریق دولت افغانستان را نیز تحت فشار بگذارد. به‌خصوص که ایران فعلا جانب طالبان را گرفته از مخالفان مسلح دولت افغانستان، بدون هماهنگی با دولت افغانستان، دعوت رسمی کرده است.
ایران تاکنون از ابزارهای مختلفی به‌منظور تحت فشار گذاشتن افغانستان استفاده کرده است؛ مثل ابزارهای اقتصادی، مهاجران و تزریق نیروهای رادیکال مذهبی در جامعه افغانستان. اما دعوت رسمی از طالبان، خبر جدید و جدی است. پس بنابر آن‌چه ذکر شد، می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که دعوت رسمی ایران از طالبان، ابعاد مختلف منطقه‌ای و بین‌المللی دارد. ولی پیامد مشخص آن برای افغانستان این است که ایران می‌خواهد افغانستان را تحت فشار بگذارد تا در همه تعاملات و معاملات خود با اعضای جامعه جهانی، ملاحظات ایران را لحاظ کند. از طرف دیگر، ایران تلاش می‌کند تا امریکا و متحدان آن را در افغانستان و منطقه به‌مشکل جدی مواجه سازد. این سیاست ایران، تاثیرات منفی بر سیاست منطقه افغانستان نیز دارد. روی‌هم‌رفته، این سیاست ایران حمایتی است از سیاست‌های تخریبی پاکستان در قبال افغانستان؛ به زبان ساده‌تر، دشمنی آشکار با مردم و سرنوشت افغانستان است.

تهران و طالبان

در خبرها آمده است که یک هیات از گروه طالبان به تهران سفر کرده است. براساس برخی از اخبار که در صفحات اجتماعی به نشر رسیده است، گفته شده است که در ترکیب این هیات علاوه بر سید طیب آغا که فرد مورد اعتماد ملا محمدعمر رهبر گروه طالبان است، نعمت‌الله نعمانی و شمس‌الدین پهلوان نیز حضور دارند. هم‌چنین گفته شده است که این هیات از قطر به تهران رفته است. وقتی سفر هیات طالبان به تهران به نشر می‌رسد، این سوال خلق می‌شود که چشم‌انداز همکاری ایران و طالبان چه نفع و یا ضرری را برای منطقه در پی خواهد داشت.
در واقع می‌توان گفت که وجه تشابه طالبان با تهران در همین است که هر دو با ایالات متحده امریکا و کشورهای غربی سر عناد دارند.
یکی از علل و عوامل اصلی همکاری تهران با طالبان این است که تهران می‌خواهد از طالبان به‌عنوان یک ابزار در جهت پیچاندن ایالات متحده امریکا در افغانستان استفاده کند. ایالات متحده‌ی امریکا یکی از کشورهایی است که رهبری ایجاد جبهه بین‌المللی در مخالفت با برنامه‌های هسته‌ای ایران را دارد. از سوی این جبهه تحریم‌های شدیدی بر ایران وضع شده است و این تحریم‌ها ایران را از نظر اقتصادی متاثر کرده است. در چنین وضعیتی اگر ایالات متحده امریکا در افغانستان با مشکل مواجه شود و یا اگر پلان‌هایی که در چوکات همکاری‌های استراتژیک و امنیتی بین افغانستان و امریکا تدارک دیده شده است، عملی نشود، برای تهران می‌تواند یک خبر خوش محسوب شود.
از سوی دیگر ایران نیز می‌کوشد در برابر این جبهه مقابله کند. طبیعی است که در این مقابله هر چیزی‌که بتواند به‌کار ایران بیاید از سوی این کشور مورد توجه قرار خواهد گرفت. طالبان افغانستان یکی از ابزارهای خوبی است که ایران می‌تواند در مقابله با امریکا از آن استفاده کند. از همین‌رو است که دیده می‌شود نمایندگانی از آدرس طالبان به تهران می‌روند.
در واقع می‌توان گفت که وجه تشابه طالبان با تهران در همین است که هر دو با ایالات متحده امریکا و کشورهای غربی سر عناد دارند. ایران به‌خاطر عدم توافق بر سر برنامه‌های هسته‌ای با کشورهای غربی مخالفت دارد و طالبان نیز برای قدرت‌گیری مجدد در افغانستان بر ضد نیروهای این کشورها در افغانستان می‌جنگند. این وجه تشابه می‌تواند باعث شود که ایران و طالبان از یک‌دیگر حمایت کنند.
این وجه تشابه اکنون توانسته است بر بسیاری از وجه تمایزاتی که بین ایران و طالبان در گذشته و حال وجود داشته است غلبه کرده و این دو را در برابر امریکا و متحدان غربی‌اش متحد سازد. در گذشته طالبان با کشتن دیپلومات‌های ایرانی در مزارشریف، این کشور را تا سرحد ورود به جنگ با خود پیشبرده بود. اما اکنون ورق برگشته است و طالبان و ایران در مبارزه با امریکا و کشورهای غربی در یک خط قرار گرفته‌اند.
البته این موضوع سبب شده است تا برخی از کارشناسان نسبت به این موضوع انتقاد کرده و آن را بر خلاف تعهدات رسمی تهران بدانند. دولت ایران از نظام سیاسی موجود در افغانستان و تحولات و تغییرات صورت گرفته در افغانستان حمایت کرده است. از این‌رو توقع می‌رود که این کشور از کابل به‌شدت حمایت کرده و مخالفانش را مورد توجه قرار ندهد.
اما علی‌رغم این انتظار و علیرغم اعلام همکاری دیده می‌شود که برخورد دوگانه با دولت افغانستان از سوی برخی از همسایگان از جمله ایران و پاکستان وجود دارد. پاکستان نیز به‌صورت رسمی همواره از حمایت از کابل سخن گفته است و خود را شریک کابل در مبارزه با شورشیان مسلح مخالفش عنوان کرده است. اما در عمل این گونه نبوده است و دیده شده است که بار بار مواردی از حمایت نهادهای دولتی پاکستان از جمله آی‌اس‌آی از گروه طالبان خبر داده شده و در این مورد گزارش شده است.
این نشان می‌دهد که برخی از کشورهای همسایه رفتار دوگانه نسبت به افغانستان دارند. در این میان تهران و اسلام‌آباد علی‌رغم اعلام همکاری با دولت کابل و اعلام حمایت از ثبات در افغانستان و استقرار دولت مقتدر در کابل، از مخالفان مسلح دولت افغانستان حمایت کرده‌اند. این رفتار دوگانه به این لحاظ صورت می‌گیرد که تهران پیروزی طالبان را شکست ایالات متحده امریکا به‌عنوان یکی از دشمنانش می‌داند و اسلام‌آباد نیز پیروزی طالبان را تضعیف دولت افغانستان و زمینه‌ساز نفوذ عمیق اسلام‌آباد بر کابل می‌شمارد.
از همین‌رو است که دیده می‌شود پاکستان از طالبان حمایت می‌کند و آن‌گونه که بار بار در گزارش‌ها منتشر شده است، آی‌اس‌آی که یک نهاد رسمی دولتی است، همواره از گروه‌های شورشی برای تدارک و اجرای حملات انتحاری و تهاجمی در افغانستان حمایت کرده است. از سوی دیگر در خصوص تهران نیز بار بار گزارش‌هایی به نشر رسیده است که از حزب اسلامی و گروه طالبان به نحوه غیرمشهودی حمایت کرده است.

طالبان در تهران


برخی از رسانه‌های وابسته به سازمان‌های امنیتی حکومت ایران، افشا کرده‌اند که تهران، میزبان یک هیات طالبان است. گرچه سفارت ایران در کابل، صحت این خبر را تایید نکرده است، اما انتشار خبر سفر نمایندگان طالبان از دوحه به تهران در رسانه‌های وابسته به سازمان‌های امنیتی و استخباراتی ایران، نشان می‌دهد که این خبر درست است. خبرگزاری‌های امنیتی و استخباراتی ایران، خبر ورود هیات طالبان به تهران را، بدون هماهنگی با جنرال و سران امنیتی آن کشور منتشر نکرده‌اند. به‌نظر می‌رسد که تهران با افشای خبر میزبانی از طالبان، خواسته است به کابل و واشنگتن پیام بدهد که اگر در قرارداد امنیتی دوجانبه، ملاحظات حکومت ایران را در نظر نگیرند، این حکومت، به‌طور گسترده‌ای از طالبان حمایت خواهد کرد. البته خبر ورود هیات طالبان از دوحه به تهران، ابعاد مبهم دیگر هم دارد که ممکن است در آینده، روشن شود. بدون هماهنگی میان ایران و قطر هیات طالبان نمی‌تواند از دوحه به تهران سفر کند. بنابراین تبانی میان قطر و تهران صورت گرفته است. نکته دیگر این است که روابط تهران و طالبان یک‌شبه تامین نشده است. تهران از سال ۲۰۰۵ به این‌سو، به طالبان جنگ‌افزار و پول فراهم کرده است. بارها مقام‌های امنیتی افغانستان و سخنگویان ناتو، از کشف جنگ‌افزار‌های ایرانی در مناطق مختلف خبر داده‌اند. هم‌چنین رییس امنیت ملی پیشین کشور، امرالله صالح، در یکی از جلسه‌های سری پارلمان، به نمایندگان مردم گفته بود که اردوگاه‌های آموزش نظامی برای طالبان در خاک ایران ساخته شده است. در کنفرانس بین‌المللی بیداری اسلامی در تهران در تابستان سال ۱۳۹۰، مقام‌های ایرانی، یک هیات طالبان را به آن کنفرانس دعوت کرده بودند. این خبر را کسانی‌که از کابل به آن کنفرانس رفته بودند، در رسانه‌ها افشا کردند. برخی از مقام‌های پیشین طالبان که حالا در کابل زندگی می‌کنند، می‌گویند که طالبان مدت‌ها است در ایران دفتر دارند و برخی از مقام‌های‌شان، در خاک این کشور زندگی می‌کنند. حتا از حضور شخص ملاعمر در خاک ایران نیز، سخن گفته می‌شود. مجموع این‌ها نشان می‌دهد که تهران و طالبان سال‌ها است که با هم‌دیگر رابطه پنهانی دارند و حالا این رابطه افشا شده است. اما تهران باید بداند که حمایت از طالبان، هیچ نفعی به رژیم جمهوری اسلامی نمی‌رساند. رابطه تهران با طالبان نه ایدیولوژیک است، نه استراتژیک. طالبان و ایران رابطه سیاسی با هم‌دیگر برقرار کرده‌اند و مبنای این رابطه هم دشمنی با غرب است. جمهوری اسلامی ایران باید درک کند که دادن جنگ‌افزار و پول به طالبان و حمایت سیاسی از آنان، نمی‌تواند امنیت این حکومت را تضمین کند. جمهوری اسلامی ایران باید از تجربه کشور‌های غربی پند بگیرد. کشورهای غربی برای ضربه زدن به شوروی پیشین در آسیای میانه و افغانستان، از افراطی‌ترین گروه‌ها حمایت کردند. اما حالا همین گروه‌ها به تهدید امنیتی برای غرب تبدیل شده‌اند. جمهوری اسلامی ایران نیز باید در نظر داشته باشد که روزی طالبان برای آن حکومت، تهدید جدی امنیتی خواهد شد. تهران نباید فراموش کند که طالبان، در زمان حاکمیت‌شان، از مخالفان سنی‌مذهب حکومت ایران حمایت همه‌جانبه می‌کردند. تهران به‌جای حمایت از طالبان، باید در تامین امنیت و ثبات در افغانستان همکاری کند. باثبات شدن افغانستان، هیچ تهدیدی را متوجه حکومت ایران نمی‌کند.