زندگی من کجاست

مستند 'جهانگرد ماجراجو'؛ نگاهی متفاوت به افغانستان

یک استرالیایی برای فتح افغانستان به آن کشور سفر کرده است. صبور برادلی، مستند ساز استرالیایی است که اخیرا یک سری برنامه های مستند به نام "جهانگرد ماجراجو" در افغانستان ضبط کرده که حکایت دیگری از افغانستان دارد؛ کشوری با سوژه های غیر از جنگ و خشونت. او در این سفر به ماجراجویی های متفاوت در شهرهای مختلف افغانستان پرداخته از جمله شرکت در برنامه آواز خوانی، ایفای وظیفه در ارتش ملی افغانستان و بازی اسکیت در قندهار.
لینک بی بی سی
اینجا

ایران هزینه اقامت سالانه اتباع خارجی را افزایش می‌دهد


اتباع افغانی
بیش از یک و نیم ملیون افغان در ایران زندگی می کنند
در صورت تأیید شورای نگهبان، هزینه صدور پروانه اقامت سالانه اتباع خارجی در ایران از ۱۰ هزار تومان به ۱۵۰ هزار تومان افزایش می یاید.
به گزارش خبرآنلاین، این بند الحاقی به لایحه بودجه ۹۰ که مصوبه کمیسیون تلفیق بود، علیرغم اعتراض تعدادی از نمایندگان، امروز چهارشنبه هفتم اردیبهشت به تصویب رسید.
محمد دهقان، نماینده مجلس با اعلام این که تهیه این هزینه برای خانوادهای افغان سنگین است، گفت: "تعدادی از افغانها با خانواده هایشان در ایران زندگی می کنند و پرداخت ۱۵۰ هزار تومان به ازای هر نفر برای آنها بسیار سنگین است."
نادر قاضی پور، دیگر نماینده مجلس هم با اشاره به نرخ افزایش حقوق در سال جاری که نه درصد است، مبنای افزایش ۱۰ هزارتومان به ۱۵۰ هزارتومانی را سوال برانگیز دانست.
اما حسن غفوری فرد، دیگر نماینده مجلس ایران که از موافقان این افزایش بود، گفت: "مبلغ ده هزار تومان در ازای امکاناتی که کشور در اختیار اتباع بیگانه قرار می دهد، بسیار ناچیز است و سالها پیش باید مبلغ آن تغییر می کرد."
بر اساس آخرین آمار، حدود یک میلیون و پانصد هزار افغان در ایران حضور دارند که تعداد کمی از آنها مدرک قانونی اقامت و ویزای کار دارند.
بر اساس گزارشی که محمدعلی کردان، وزیر کشور پیشین ایران سه سال پیش ارائه کرده بود، ایران برای اتباع افغانستان ۳۰۰ هزار فرصت شغلی و ۲۰۰هزار فرصت آموزشی ایجاد کرده و برای هر فرصت شغلی ۲۰ هزار دلار و برای هر فرصت آموزشی نیز هزار دلار هزینه کرده است.

توافقنامه استراتژیک یا حق کاپیتولاسیون؟


متن پیش نویس توافقنامه استراتژیک میان افغانستان و امریکا، اخیرا از سوی امریکایی ها منتشر شده است.
این پیش نویس نه ماده ای، مشتمل است بر مجموعه ای از امتیازات و مصئونیت هایی برای نیروهای نظامی و غیرنظامی امریکا، هم پیمانان آن کشور در افغانستان و افرادی که بنا به هر دلیلی در استخدام این نیروها قرار دارند و نیز حق امریکا برای ایجاد پایگاه های دایمی یا موقت در هر نقطه از افغانستان که بخواهد.
ذیل ماده چهارم متن پیش نویس در این زمینه می گوید:"امريكا مي‌تواند در مناطق شیندند، شورابك، قندهار، بگرام و خوست افغانستان، پايگاه دایمي ايجاد كند. ضمنا ايالات متحده در صورت نياز و طبق بررسي و اعلام نياز كميته مشترك نظامي، در ساير نقاط افغانستان نيز اقدام به تاسيس پايگاه موقت، دایمي و يا عملياتي خواهد كرد."
از مفاد جملات بالا به روشنی برمی آید که دولت امریکا هیچگونه محدودیتی برای استفاده از قلمرو افغانستان به منظور دست یافتن به اهداف استعماری و توسعه طلبانه خویش در افغانستان و منطقه نمی شناسد و این، از یکسو صریحا برخلاف مقتضای منافع ملی افغانستان، حق حاکمیت و استقلال این کشور است و از جانب دیگر، به رقابت ها و دشمنی های سنتی و دیرینه در منطقه دامن خواهد زد. امری که بدون هیچ تردیدی، یکبار دیگر این خطر را ایجاد می کند که افغانستان به میدانی تمام عیار برای نبردهای استخباراتی، اطلاعاتی و در صورت حاد شدن مساله، رویارویی نظامی قدرت ها تبدیل شود.
در این متن، همچنین نمونه های پرشماری وجود دارد که در عمل، حق هرگونه اعمال حاکمیت از سوی دولت افغانستان و نهادهای مربوط را از آنان می ستاند. به عنوان نمونه به بندهای دوم و سوم ماده ششم که در مورد حق عبور و مرور است اشاره می شود:
"2. هواپيماهاي نظامي و غيرنظامي امريكا بر اساس قرارداد با وزارت دفاع امريكا حق پرواز در خطوط هوايي افغانستان را دارند و مي‌توانند براي سوخت‌گيري در خاك افغانستان فرود آيند. كميته مشترك، تسهيلات مناسبي را براي حركت اين هواپيماها فراهم مي‌كند.
3. مسئوليت نظارت و كنترل حريم هوايي افغانستان از زمان اجراي توافقنامه تا زمان حضور نيروهاي امريكايي و عمليات عليه تروريزم به نيروهاي امريكايي واگذار مي‌شود. پروازهاي غيرنظامي افغانستان با توافق طرفين به صورت موقت يا دایم به صورت مشترك يا بنابر ضرورت، به دولت افغانستان واگذار مي‌شود."
از جانب دیگر، با توجه به ماده سوم ، فقره آخر ماده چهارم، فقره اول ماده پنجم و نیز بند چهارم ماده نهم و موارد دیگر، حق کاپیتولاسیون و استیلای بی حد و مرز امریکا بر افغانستان، علنا و عملا به رسمیت شناخته می شود:
ماده سوم:"تمامي نيروهاي نظامي امريكا و عناصر غيرنظامي، به هنگام انجام عمليات نظامي و پاك سازي بايد طبق قوانين امريكا عمل كرده و به آن احترام بگذارند. ايالات متحده وعده مي‌دهد كه تدابير لازم را براي احترام به قوانين و عرف افغانستان به كار بندد."
فقره آخر ماده چهارم:" قوانين و ضوابط حاكم بر پايگاه‌هاي موقت تا زمان استفاده نيروهاي امريكايي و مشترك، طبق قوانين ارتش امريكا خواهد بود. در اين زمينه، ضوابط و عرف افغانستان، محترم مي‌باشد. اجراي عمليات بايد بر اساس قوانين دولت امريكا و قوانين بين‌المللي باشد. رعايت اصل حاكميت افغانستان و منافع ملي اين كشور به شيوه‌اي كه دولت افغانستان تعيين كرده، مدنظر طرفين خواهد بود."
فقره اول ماده پنجم:" تمامي ساختمان‌ها و تاسيسات غير منقول موجود در اراضي كه از زمان اجراي توافقنامه در اختيار نيروهاي امريكايي قرار دارند، تحت حاكميت دولت امريكا است."
بند4 ماده نهم:"در صورت بازداشت نيروهاي نظامي يا غيرنظامي امريكا توسط مقامات افغانستان، اين نيروها فورا به مقامات امريكايي تحويل داده مي‌شوند."
براین اساس، افغانستان عملا تحت کنترل تام و تمام نیروهای امریکایی قرار گرفته و هرگونه اعمال حاکمیت و تطبیق قوانین داخلی افغانستان در این زمینه، منتفی است و این امر دلیل روشنی است مبنی براینکه افغانستان کشوری است تحت اشغال و استعمار ایالات متحده امریکا و این چیزی نیست که با وجود اینکه ممکن است این توافقنامه از تصویب لویه جرگه نیز بگذرد، مقبول ملت افغانستان واقع شود.
بربنیاد شایعات و آوازه های موجود، امریکا بنا دارد به هریک از اعضای لویه جرگه 600 نفری که قرار است در آینده نزدیک از سوی رییس جمهور کرزی به منظور بررسی و تصویب سند معاهده استراتژیک میان افغانستان و امریکا، تشکیل شود، مبلغ یک میلیون دالر پرداخت کند.
این امر، ضمن اینکه احتمال تصویب این معاهده را تقویت می کند، بر استعماری بودن این موافقتنامه نیز مهر تایید می نهد.
با این حال، اگرچه بخش هایی از این پیش نویس، حق هرگونه اعتراض و مقاومت در برابر قانون شکنی های معمول نظامیان خارجی از سوی مجامع مردمی را از آنان ذیل عناوینی چون "طالبان"، "القاعده" و "سایر گروه های قانون شکن" می ستاند؛ با این حال، مادامی که کاسه صبر مردم لبریز شود، دیگر برای رسیدن به هدف خویش هیچ مانعی نخواهند شناخت.
از آنچه گفته شد به خوبی بر می آید که دولت امریکا و نظامیان و اتباع آن کشور و نیز همپیمانان آنها در افغانستان، هیچگونه تعهد و مسئولیتی در قبال "رعایت" قوانین داخلی افغانستان را نمی پذیرند و اگر در مواردی به این موضوع اشاره ای هم شده است، صرفا از تعابیری نظیر "احترام" یا "مدنظر قراردادن" قوانین و عرف افغانستان استفاده شده، نه "رعایت" آن و این امر، به لحاظ حقوقی، هیچگونه اجبار و الزامی را بر نیروهای خارجی حاضر در افغانستان نسبت به رعایت قوانین داخلی کشور، بار نمی کند.
از جانب دیگر، از فراز اول ماده چهارم متن پیش نویس، به خوبی بر می آید که برخلاف وعده های اطمینان بخشی که مقام های افغان در خصوص اجازه ندادن به کشورهای خارجی برای استفاده از خاک افغانستان به منظور حمله بر کشورهای دیگر به ویژه همسایگان می دهند، این امر کاملا ممکن و محتمل است و هیچ تضمینی برای جلوگیری از آن وجود ندارد؛ فراز اول ماده چهارم:" با هدف واكنش به هرگونه تهديدات داخلي و خارجي عليه افغانستان و نيروهاي امريكايي و هم‌پيمان حاضر در افغانستان و تحكيم همكاري‌ها براي شكست تشكيلات مخالفان (طالبان و القاعده) و شكست ساير گروه‌هاي قانون‌شكن در اين كشور، دو طرف توافق كردند تا..."
و همین گونه بند3 همین ماده:"طرفين توافق دارند كه به منظور تحكيم توانمندي‌هاي امنيتي و مقابله با هرگونه تهديد احتمالي در آينده كه از داخل يا خارج متوجه افغانستان و امريكا مي‌شود، آمادگي لازم را كسب كنند."
براین اساس، همسایگان افغانستان مجبور خواهند بود، برای اتخاذ تدابیر دفاعی و تامین و حفظ منافع خود در افغانستان، راه ها و شیوه های دیگری را بیازمایند و این امر، بار دیگر خطر سقوط افغانستان به دامن جنگ ها، درگیری ها و بحران های درازدامن و طولانی قدرت ها برسر منافع خویش را تشدید خواهد کرد.
بربنیاد این، مردم افغانستان در صورت تصویب این سند، بایستی منتظر روزهای تلخ و تکان دهنده ای باشند. روزهایی که باید بارها و بارها شاهد کشتار، قانون شکنی، استثمار، جنگ، خون ریزی، خشونت، بمباران های کور و بی هدف، قتل عام غیرنظامیان، رفتارهای توهین آمیز خارجی ها نسبت به نوامیس مردم، معتقدات و مقدسات آنان، عزت، شرف و حیثیت ملی باشیم.
با وجود و حضور دایمی و نامحدود نیروهای امریکایی، وضعیتی را باید تصور کرد که آنچه در طی ده سال گذشته از سوی این نیروها بر شهروندان افغانستان رفته است، در مقیاسی بسیار نامحدود، گسترده و همه جانبه و البته با مصئونیت های فوق العاده قانونی، حقوقی و سیاسی برای آنان که به موجب این توافقنامه به وجود خواهد آمد، ادامه پیدا کند!!
در هر حال، تصویب این سند، صفحه سیاه و ننگین دیگری بر تاریخ استعمارزده این سامان خواهد افزود و یک صفحه استعماری دیگری را در کتیبه پرماجرای سرنوشت سیاسی افغانستان باز خواهد کرد.

شورش در یک مرکز نگهداری پناهندگان در سیدنی+کلیپ

در پی شورش بازداشت شدگان در یکی از مراکز نگهداری متقاضیان پناهندگی در استرالیا، ۹ ساختمان این مرکز به آتش کشیده شد.
بازداشت شدگان با پرتاب نخاله های ساختمانی و دیگر اشیا مانع از نزدیک شدن ماموران آتش نشانی به ساختمان های در حال سوختن در مرکز ویلاوود در شهر سیدنی شدند.
در پی افزایش تعداد متقاضیان پناهندگی در استرالیا، موارد شورش و درگیری در مراکز نگهداری این افراد نیز افزایش یافته است.
به گفته سندی لوگان، سخنگوی وزارت مهاجرت استرالیا، این حادثه صدمه جانی به همراه نداشت.
در پی وقوع شورش، نگهبانان غیرمسلح مرکز از محل خارج و پلیس ضدشورش برای آرام کردن معترضان وارد عمل شدند.
به گفته خانم لوگان، ممانعت شورشی ها باعث شد ماموران آتش نشانی با تاخیر وارد عمل شوند.
آتش سوزی با تخریب آشپزخانه، محل رختشویی، درمانگاه و اتاق کامپیوتر مرکز ویلاوود همراه بود.
ماه گذشته نیز بازداشت شدگان در یکی از مراکز نگهداری از متقاضیان پناهندگی در جزیره کریستمس شورش کردند.
به گزارش نیک برایانت، خبرنگار بی بی سی در سیدنی مراکز نگهداری متقاضیان پناهندگی در استرالیا در ماه های اخیر شاهد افزایش موارد شورش های خشونت آمیز، خودکشی و خودآزاری بوده است.
به گفته او متقاضیان پناهندگی از شلوغی بیش از حد مراکز نگهداری و طولانی بودن روند بررسی پرونده هایشان شکایت دارند.
عفو بین الملل سال گذشته هشدار داد نگهداری طولانی مدت متقاضیان پناهندگی در مراکز ویژه که بیشتر از اندازه شلوغ شده اند، آسیب دیدگی روانی آنها را به همراه دارد.

ماریا بشیر برنده جایزه شجاعت

گفتگوی اختصاصی خبرگزاری پامیر با ماریا بشیر رییس سارنوالی استنیاف ولایت هرات
http://files.pamirpress.com/pics/201103/201103300726074763.jpg
پامیر: با اظهار سپاس از اینکه وقت تان را در اختیار خبرگزاری پامیر قرار دادید، نخست اندکی در مورد خود بگویید.
من ماریا بشیر هستم فرزند محمد امین متولد سال 1970 میلادی. تحصیلات ابتدایی را در کابل در مکتب ستاره و بکلوریا را در لیسه عایشه درانی کابل به اتمام رساندم. در سال 1988 بعد از امتحان کانکور شامل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل گردیدم.
در سال 1991 در رشته قضایی سارنوالی از دانشکده حقوق فارغ شدم در سال 1992 برای یک سال دوره ستاژ سارنوالی را در لوی سارنوالی کابل موفقانه و به درجه اعلی ختم نموده و به صفت عضو مسلکی سارنوالی تحقیقی جرایم مدت سه سال در کابل ایفای وظیفه نمودم.
بعدا به ولایت هرات تبدیل شدم و به صفت سارنوالی تحقیق جرایم تا آمدن رژیم طالبان وظیفه داشتم که بعد از آمدن طالبان همانند سایر زنان کارمند وظیفه خویش را از دست دادم و تا سال 2001 که رژیم طالبان سقوط نمود در خانه مصروف تدریس دروس مکاتب برای اطفال محل و منطقه بودم که بعدا با آمدن حکومت موقت به صفت سارنوال تحقیق جرایم شروع به کار کردم و همچنان آن زمان معاون انجمن حقوق دانان ولایت هرات بودم که حالا رییس آن هستم، همچنان به صفت عضو فعال احیای مجدد حقوق زنان با ریاست امور زنان و شورای ولایتی و دفاتر خدمات اجتماعی برای زنان همکار و مشاور حقوقی بوده ام. و در حال حاضر نیز به عنوان اولین سارنوال زن در هرات ایفای وظیفه می نمایم.
پامیر: چطور موفق به اخذ جایزه شجاعت شدید؟
خوب البته هشتم مارچ که گذشت صدمین سالروز جهانی زن بود، در یک رقابتی که خود خانم هایی که کاندیدا بودند خبر نداشتند در سر تاسر جهان صد تن از زنان نامزد این جایزه بودند قراری که بعدا من با خبر شدم یعنی زمانی که من برنده این جایزه گردیدم باخبر شدم، زنانی که در جهان کارهای مهم کرده باشند و زنانی که در جامعه خود با موانع مقابل هستند و کوشیده باشند تا یک تحول و تغییر در آن جامعه به میان آورند آنها نامزد این جایزه بودند و از بین این صد نفر ده نفر برنده این جایزه شدند.
 خوشبختانه افغانستان هم شامل این رقابت شد و من به صفت یک زن سارنوالی که در تاریخ افغانستان برای بار اول این مسوولیت را پیش می برد و نظر با وجود موانع توانسته است که یک سری کارها را برای حمایت از حقوق زنان انجام دهد همچنان به عنوان کسی که برای تامین عدالت مبارزه با فساد اداری گام برداشته برنده این جایزه شناخته شدم و زمانی که ما به ایالات متحده آمریکا دعوت شدیم در وزارت خارجه در روز هشتم مارچ محفلی برگزار شد و در آنجا خانم رییس جمهور آمریکا و وزیر خارجه خانم کلنتون هم حضور داشتند و تعداد زنانی که کار کرده اند از سطح جهان حضور داشتند و ده تن که برنده این جایزه شده بودند به استثنای دو خانم که یکی از کشور بلاروس بوده و دیگری از کشور کیوبا همه آنجا حضور داشتند و من هم به عنوان یک زن افغان آنجا بودم و این جایزه را با کمال افتخار که سنبل و بیرق افغانستان نیزبا من بود این جایزه را گرفتم و واقعا افتخار می کنم که حداقل ثابت شد که افغانستان و زنان افغانستان نیز می توانند موفق باشند و جامعه بین المللی را امیدوار بسازد که تعدادی از افراد درافغانستان هستند که می خواهند کار کنند.
http://files.pamirpress.com/pics/201103/201103300726072690.jpg
پامیر: شما راز موفقیت خود را در چه چیز می دانید؟
به نظر من در وجود هر انسان اراده اش راز موفقیت او خواهد بود به خصوص زنانی که در افغانستان زندگی می کنند زنانی که در تاریخ افغانستان ثابت شده که شهامت و شجاعت دارند اگر با آن دوستی کنند و وقتی که بر اراده تان اعتماد داشته باشیم به یقین می توانید که هر کاری را که هدف آن نیک باشد انشاالله به پیش ببرید و به سر برسانید.
من کدام راز خاصی در موفقیت خود ندارم ولی موفقیت خود را در سه چیز می دانم اولا این مسلک من است و من به مسلک خود وارد هستم دوم اینکه نا بسامانی و مشکلات زنان آنقدر زیاد بوده است و از حد گذشته که بلاخره تحمل هر انسان تحمل را از بین می برد و انسان را وا می دارد که یک قدم بردارد حتی اگر آن قدم بسیار کوچک باشد.
 سوم حمایت و پشتیبانی فامیل من بوده که از ابتدا والدین من و فامیل من با من همکار بودند و در خانواده ما تبعیض بین پسر و دختر وجود نداشته و من توانستم توانمندی های خود را از مکتب الی دانشگاه و کار به آزمایش بگذارم و تا امروز هم حمایت آنان همراه من است.
پامیر: لحظه ای که شما به عنوان یک بانوی افغان جایزه را می گرفتید چه احساسی داشتید؟
واقعا من یک احساس بسیار خوشی و پر از هیجان داشتم برای اینکه این جایزه از لحاظ معنوی یک جایزه بسیار پر افتخار است و یگانه احساسی که آن لحظه در قلب من الهام می داد این بود که این یک پیام است برای همه زنان و دختران تا بدانند که زنان می توانند کار کنند و انشاءالله به نتیجه می رسند و ما امیدوار هستیم که هر سال ما از افغانستان یک کاندیدا داشته باشیم گرچه که این جایزه همانند یک شمشیر دو سر همانطور که الهام بخش است برای همه انرژی می دهد و برای خود من هم برای کار بیشتر انرژی می دهد همانقدر می تواند خطر ناک تمام شود به خاطر اینکه فعلا زنان با تعصبات سیاسی به خصوص از سوی مخالفین دولت مواجه اند و یا از لحاظ دیگر می تواند برای مخالفین جواب دیگری هم باشد که زنان به خانه نمی نشینند و انشاءالله این توانمندی را دارند و می خواهند که این توانمندی خود را به تمام زنان انتقال دهند و متحد شده کار کنند و هر کاری که دشمنان انجام دهند نمی توانند مانع رشد زنان شوند.
پامیر: به نظر شما وضعیت زندگی زنان در افغانستان نسبت به سال های گذشته به چه میزانی تغییر نموده است؟
در افغانستان وضعیت زندگی زنان همواره مورد هجوم قرار داشته و زنان از اکثریت حق و حقوقی که دارند محروم بودند اما نباید بسیار منفی گرایی کنیم و بگویم که هیچ کاری صورت نگرفته، حضور زنان در عرصه های مختلف از مکتب شروع تا دانشگاه و ادارات پست های ملکی و حتی نظامی و حضور زنان در قضا و سیستم عدلی و پارلمان خودش فعلا برای زنان غنیمت است هر چند که ممکن این نقش ها سمبولیک باشد و زنان حقوق اصلی خود را نشناخته باشند و از صلاحیت های خود نتوانند مطابق به قانون استفاده کنند اما این یک امیدواری است و آینده ای را نشان می دهد که زنان و دختران در آینده می توانند همان سهم فعال خود را به صفت نیمی از نفوس افغانستان ایفا کنند و افغانستان را بسازند و وضعیت زنان فعلا هم قناعت بخش نیست و با مشکلات و موانع زیادی مواجه اند و ما نمی توانیم فقط روی زنان شهری حساب کنیم و همین چند زنی که اینجا به مکتب دانشگاه و اداره می روند را در نظر بگیریم در تمام قریه ها و قصبات و ولسوالی ها حقوق زن نقض می شود و زنان با تمام تعصبات و تبعضات مواجه هستند و آنطور که من می بینم راه بسیار طولانی را زنان افغانستان در پیش دارند که باید دست از تلاش بر ندارند.
پامیر: محور اصلی که شما بر مبنی آن فعالیت نموده و می نمایید چیست؟
از ابتدا که من رشته تحصیلی خود را انتخاب کردم فقط یک چیز در زندگی و در تمام عمر برای من مهم بوده است آن عدالت است من می خواهم که هر کس مطابق به حقی که دارد امتیازات هم برایش داده شود و هر کس مطابق به تخلفی که می کند و خلافی که از او سر می زند جزای خود را باید ببیند.
http://files.pamirpress.com/pics/201103/201103300726072913.jpg
پامیر: آرزوی تان در زندگی چیست؟
من یک دختر دارم، آرزو دارم که زمانی که او تحصیلات خود را به اتمام می رساند در افغانستان در پهلوی سایر دختران و زنان به فکر آسوده و راحت باشند از لحاظ امنیتی، از لحاظ حاکمیت قانون و از لحاظ حقوقی که به آنان داده شده است تا دیگر هیچ تشویش و دغدغه و پریشانی که ما امروز به خاطر خود و اولاد های خود داریم در آینده آن زنان و دختران نداشته باشند.
پامیر: در اخیر اگر پیام و یا گفتنی برای زنان داشته باشید بفرمایید؟
پیام من برای همه زنان این است که لطفا افکار خود را یکی بسازند و متحد شوند زیرا اولا ما باید فرهنگ تحمل یکدیگر را بین خود رایج بسازیم و به این ذهنیتی که زنان حسادت دارند نسبت به یکدیگر و همدیگر را تحمل نمی کنند این را یک کنار بگذاریم و آن را غلط ثابت کنیم.
ثابت بسازیم که ما همدیگر خود را دوست داریم و باهم متحد هستیم و هر قدر که هر کدام ما ترقی کند ما به آن خوش می شویم و قدم به قدم او را همراهی می کنیم و هر قدر که یک زن و دختر به مشکل مواجه شود ما با او کمک و یاری می کنیم.
تهیه و ترتیب: زهرا مصیبی

وزیرخارجۀ سویدن: گفتگوهای صلح نباید به پیشرفت ها در افغانستان آسیب برساند



وزیر خارجۀ سویدن درگفتگوی ویژه با طلوع نیوز دربارۀ آوردن صلح به افغانستان گفت که باید هم گزینۀ نظامی و هم گزینۀ راه حل سیاسی هر دو باید مد نظر باشد.

آقای کارل بیلت گفت که ما باید از رویداد حمله بر کارمندان دفتر سازمان ملل در مزار شریف بیاموزیم و این وظیفۀ پولیس افغانستان بود تا آماده گی لازم را برای ادارۀ این راهپیمایی می داشت.

آقای بیلت افزود که موجودیت خطوط قرمز در امرمصالحه با طالبان و حفظ دستاورد های ۱۰ سال اخیر از موارد مهم استند که نباید فراموش شوند.

وی معتقد است که تأثیر شکست در جنگ بر هراس افگنی در افغانستان فراتر از منطقه خواهد بود و گذشته از آسیای میانه و جنوبی، دامنه اش اروپا را نیز در بر خواهد گرفت.

وی گفت که رهبری روند صلح با شورشیان باید از سوی خود افغان ها صورت بگیرد و لازم نیست این چهارجوب از سوی کشور های دیگر تعیین شود
 

یک مهاجر افغان کاندیدای نمایندگی مجلس فنلاند

در فنلاند انتخابات پارلمانی برگزار می شود. امسال حزب «فنلاندی های واقعی» در انتخابات حضور برجسته ای دارد و یکی از شعارهای اصلی اش جلوگیری از ورود مهاجران به کشور است. اما در میان نامزدهای نمایندگی پارلمان فنلاند، یک نفر هست که حضورش توجه بسیاری جلب کرده است.
برای دیدن کلیپ کلیک کنید اینجا

پاکستان در تلاش شريک ساختن طالبان در قدرت است

 
 مذاکرات حکومت افغانستان با طالبان یکی از موضوعات مرکزی مباحثات کرزی و گیلانی است
مذاکرات حکومت افغانستان با طالبان یکی از موضوعات مرکزی مباحثات کرزی و گیلانی است

همزمان با سفر نخست وزير پاکستان به افغانستان، تحليلگران مي‌گويند پاکستان مي خواهد نقش محوري در مذاکره با طالبان داشته باشد و اين تلاش، منجر به طالبانيزه شدن افغانستان خواهد شد.

 

يوسف رضا گيلاني نخست وزير پاکستان در راس هياتي از مقامات ديگر پاکستان، روز شنبه وارد کابل شد.
فوزيه کوفي نماينده ولايت بدخشان در ولسي جرگه مي گويد پاکستان همواره در صدد شريک ساختن طالبان در ساختار سياسي افغانستان بوده است.
خانم کوفي مي‌گويد اين تلاش پاکستان با پروسه صلح دولت افغانستان همزمان شده و حالا هردو طرف برسر موفقيت پروسه مصالحه کار مي کنند: «صدر اعظم پاکستان که امروز به کابل آمده مي خواهد به نوعي از پروسه مصالحه با طالبان و خروج نيروهاي خارجي ابراز علاقمندي کند و نزديکي سياسي خود با دولت افغانستان را نشان دهد.»
اهداف کنوني پاکستان
به گفته خانم کوفي پاکستان پيش از اين همواره بر خروج نيروهاي خارجي از افغانستان تاکيد کرده و بر شريک ساختن طالبان در قدرت پافشاري نموده است.
به باور خانم کوفي در صورتي که پاکستان به اهداف خود نايل آيد طالبانيزه شدن افغانستان را در پي خواهد داشت: «اين دو پروسه (مذاکره با طالبان و خروج نيروهاي خارجي) به باور من طالباني ساختن افغانستان است و در بدترين شرايط دو سناريو مي تواند موجود باشد؛ يک طالباني ساختن افغانستان و دوم يک تعدادي که روند طالباني شدن را قبول نمي کنند و جنگ هاي داخلي آغاز خواهد شد که در هر دو صورت مردم افغانستان بيشترين بها را مي پردازند.»
کارشناسان مسايل سياسي مي گويند مقامات پاکستاني مي خواهند در اين سفر به آقاي کرزي بگويند که پروسه مصالحه با طالبان بدون حضور پاکستان نتيجه‌اي نخواهد داشت.
فوزیه کوفی می گوید پاکستان می خواهد طالبان را درقدرت افغانستان شریک گرداندفوزیه کوفی می گوید پاکستان می خواهد طالبان را درقدرت افغانستان شریک گرداند
اين سفر درحالي صورت مي گيرد که مقامات افغان پيش از اين همواره پاکستان را عامل نا امني‌هاي افغانستان قلمداد کرده اند. برخي از روزنامه‌ها در کابل از رييس جمهور کرزي خواسته تا با اسنادي که در دست دارد، از مداخلات پاکستان در افغانستان پرده بردارد.
ترديد نسبت به گفته‌هاي مقامات پاکستاني
لطيف پدرام يکي از نمايندگان پارلمان به اين نظر است که پاکستان به دليل منافعي که در افغانستان دارد، از طالبان حمايت مي کند: «شکي وجود ندارد که پاکستان نمي توانند بگويد که از نيروهاي معيني حمايت مي کنيم. بنا براين سياست‌هاي پاکستان نمي تواند دوگانه نباشد بنا براين بايد به گفته هاي مقامات پاکستاني ترديد کرد.»
به باور آقاي پدرام پاکستان نقش مهمي در گسترش جنگ و تامين صلح در افغانستان دارد زيرا اگر اين کشور به آنچه که مي گويد عمل کند، منجر به صلح و ثبات در افغانستان خواهد شد. اما در صورتي که پاکستاني‌ها با استفاده از نفوذ خود بر طالبان در صدد امتيازگيري باشند، جنگ همچنان ادامه خواهد يافت: «پاکستاني‌ها هم براي تامين صلح مي توانند کمک کنند و هم مي توانند براي گسترش جنگ نقش ايفا کنند. وابسته به اين است که چه سياستي را اتخاذ مي کنند، در دفاع از صلح و امنيت منطقه يا امتياز گرفتن و بهانه گرفتن.»
لطیف پدرام درمورد نیات پاکستانیها ابراز شک وتردید می کندلطیف پدرام درمورد نیات پاکستانیها ابراز شک وتردید می کند
پاکستان و حضور درازمدت امريکا در افغانستان
تحليلگران مي گويند لويه جرگه اي که قرار است تا سه ماه آينده در رابطه به روابط استراتيژيک افغانستان و امريکا در کابل برگزار شود نيز حساسيت هايي را در کشورهاي همسايه برانگيخته است.
 براساس اظهارات تحليلگران پاکستان مي خواهد پس از خروج نيروهاي بين المللي از افغانستان يک بارديگر با استفاده از نيروي طالبان نفوذ خود بر افغانستان را گسترش دهد.
آقاي پدرام مي گويد در صورتي که امريکا در درازمدت در افغانستان باقي بماند پاکستان نمي تواند به صورت آزادانه به مداخلات خود در افغانستان ادامه دهد. به اين دليل اين کشور از ايجاد پايگاه دايمي امريکا در افغانستان راضي نيست: «پاکستان يک کشور اتمي است و امريکا از تسليحات اتمي پاکستان نگران است ديگر اين که پاکستان با حضور نيروهاي امريکايي شايد کمتر بتوانند نفوذ کنند.»
در سفر کنوني، يوسف رضا گيلاني در راس يک هيات مقامات پاکستان قرار دارد که رييس سازمان استخبارات پاکستان نيز در آن حضور دارد.

«تحویل دادن پول نقد از طرف ایران برای آقای کرزی، خریدن سالها وفاداری می باشد»

27.01.1390
واشنگتن تایمز
روزنامه واشنگتن تایمز چاپ امریکا در شماره اخیر خود زیر عنوان "تحویل دادن پول نقد از طرف ایران برای آقای کرزی، خریدن سالها وفاداری می باشد" مقاله ای نوشته و در یک بخش این مقاله می نویسد، ایران از سال 2003 میلادی به این طرف به حامد کرزی رییس جمهور افغانستان پول نقد داده است. در آغاز این پول بگونه شفاف در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی آغاز شد و سالانه دو یا سه بار صورت می گرفت البته هر بار باندازه تقریباً یک ملیون دالر. اعضای کابینه هم بعنوان تحفه، باندازه چار برابر معاش شان از ایران پول دریافت می کردند.

روزنامه واشنگتن تایمز بنقل از ایلیوت ابرام، شخصی که در زمان ریاست جمهوری جورج بوش وظایف بلندی را در شورای امنیت ملی آن کشور بعهده داشت می نویسد، مقامات فعلی و سابقه ایالات متحده امریکا تادیه پول از سوی ایران را به حکومت افغانستان، وسیله حتمی ساختن نفوذ ایران در کشور جنگ زده افغانستان می بینند، با توجه به این که می دانیم مقامات ایرانی به عناصر طالبان هم حمایت مادی تهیه می دارند.

ایلیوت ابرام بروزنامه واشنگتن تایمز گفته است، ما به این باور نبودیم که ویران کردن افغانستان، ایجاد آشفتگی ها و به وجود آوردن یک فضای غیر قابل اداره از انواع سو مالی به نفع ایران باشد. ما همچنان فکر می کردیم که ایران منافع مختلط در افغانستان داشت. و زمانی که به گذشته نگاه شود معلوم می شود که درست بوده است. ایران اقدام نکرد تا در افغانستان سو مالی ایجاد کند، اما ایران حد اقل از همان آغاز تلاش کرد تا نفوذ ایالات متحده امریکا را تضعیف کند و حضور ما را در افغانستان، به همان اندازه مشکل و گزاف بسازد که در عراق ساخت.


واشنگتن پست
روزنامه دیگر چاپ امریکا واشنگتن پست، در باره افزایش خشونت ها در افغانستان مقاله ای نوشته و در آغاز این مقاله بنقل از وزیر خارجه امریکا می نویسد، ناتو یا سازمان اتلانتیک شمالی نباید افغانستان را رها کند و اعضای ایتلاف ناتو باید خود و عامه مردم خود را برای این احتمال که گویا طالبان در ماههای آینده برای بدست آوردن دوباره ساحات از دست رفته به حملات نهایت ویران کننده و مهیج متوسل خواهند شد آماده و استوار بسازند.

روزنامه واشنگتن پست در اخیر این بخش بنقل از وزیر خارجه امریکا می نویسد، بعد از همه این تلاشها و قربانی ها، دلایلی برای خوش بینی در افغانستان وجود دارد و من باور دارم ما پیشرفت های واقعی را در افغانستان می بینیم. این پیشرفت ها با فرصت های مهم می آید، اما هنوز شکننده و برگشت پذیر خواهد بود. بناً ضرورت است تا ما همه مشترکاً بیبینیم که این ماموریت تکمیل شود.

ملل متحد به طالبان بازگشته به زندگی عادی پول میدهد

سازمان ملل متحد در ولایت شمالی قندوز به مخالفان دولت كابل که سلاح شان را به زمین گذاشته و به روند صلح پیوسته اند، پول پرداخت میکند تا از این طریق از پیوستن دوباره این جنگجویان به شبه نظاميان طالبان جلوگیری گردد.

به گزارش دويچه وله آلمان،‌ عبدالرووف قاضی زاده، یکی از مسوولان برنامه توسعهای ملل متحد (یو ان دی پی) گفت: «ما ثبت نام بیشتر از سه صد مخالف مسلح دولت را که به روند صلح پیوسته اند، در نقاط مختلف شروع کرده ایم و مبلغی پول به آنها داده میشود».

قاضی زاده افزود: «این پرداخت پول به صورت موقتی و فقط برای چند ماه است، تا آنهایی را که در قندوز دست از جنگ برمیدارند قادر سازد برای شان شغل پیدا کنند و بر مشکلات شان فایق آیند».

این مقام برنامه توسعهای ملل متحد مقدار پولی را که به این جنگجویان پیشین طالبان داده میشود، فاش نساخت. اما یک عضو شورای ولایتی قندوز که نخواست نامش فاش شود، به خبرگزاری آلمان گفت که ماهانه برای هر یکی از آنها 110 دالر پرداخت میشود. در افغانستان معاش بخش وسیعی از مامورین دولتی پایینتر از ده هزار افغانی است.

افغانستان بعد از سال 2001 اخیرا خونینترین خشونتهای طالبان را سپری کرده است. همزمان تلاشها جریان دارد تا نیروی جنگی و فرماندهان ردههای وسطی طالبان از طریق مشوقهای اقتصادی به زندگی عادی برگردند.

حامد کرزی، سال گذشته شورای عالی صلح افغانستان را تاسيس کرد تا با طالبان مذاکره کند، اما طالبان تاهنوز به صورت رسمی هرگونه مذاکره با دولت افغانستان را رد کرده و خروج نیروهای خارجی را شرط قرار داده اند.

جامعه بینالمللی به این باور است که بخشی از نیروهای جنگی طالبان به دلیل مشکلات اقتصادی به این گروه گرویده اند. براین اساس برخی کشورها تعهد کرده اند که به برنامه صلح افغانستان کمک پولی میکنند. هفته گذشته ایالات متحده امریکا کمک 50 میلیون دالری خود به این روند را اعلام کرد.

علی احمد، یکی از فرماندهان محلی طالبان که به تازگی در ولسوالی علی آباد ولایت قندوز با هفت تن از جنگجویاناش به حکومت پیوسته است، میگوید: «من دو سال با طالبان بودم و مجبور بودم با آنها کار میکردم... کاری نداشتم و به عنوان یک قوماندان به طالبان پیوستم که این کمک کرد تا زنده بمانم».


با وجود این، کارشناسان انتقاد میکنند که مشوقهای اقتصادی ممکن است باعث ادامه شورشگری گردد. به گفته آنها، به جای مشوقهای اقتصادی باید زمینههای اشتغال فراهم گردد. شورای عالی صلح افغانستان میگوید که از زمان شدت گرفتن تلاشها، بیشتر از دو هزار جنگجوی طالبان به روند صلح پیوسته اند، اما ظاهراً پیوستن این شمار طالبان کمکی به کاهش خشونتها نکرده است.

«افغانستان بیش از 75 ملیارد دالر از درک ضایعات آب خساره مند می شود»

21.01.1390
در اجلاس روز یکشنبه مشرانو جرگهء افغانستان در خصوص سرازیر شدن بخش اعظم آب های افغانستان به کشور های همسایه از جمله ایران و پاکستان بحث های گسترده یی صورت گرفت.

پس از بحث های زیادی اعضای مشرانو جرگهء افغانستان به روز یکشنبه که به مسایل وابسته به تنظیم و کنترول آب این کشور اختصاص یافته بود، فیصله گردید تا مسوولان بلند پایه حکومتی به خاطر دادن پاسخ و ارایه توضیحات در این رابطه به یکی از جلسه های آینده مشرانو جرگه حضور یابند.

محمد علم ایزدیار نایب اول مشرانو جرگهء افغانستان بعد از جمع بندی بحث های اعضای این جرگه گفت که نبود یک استراتیژی و برنامه و مداخله کشور های همسایه سبب شده است تا در خصوص تنظیم و کنترول آب افغانستان تا اکنون کاری موثر انجام نشود.
وی گفت:
« از نظر من وزارت های انرژی و آب، زراعت، انکشاف دهات و فواید عامه ارتباط مستقیم به منابع آبی و چگونگی استفاده از آب دارند، وزارت خارجه در قسمت قرارداد که ما با ایران داریم و در قسمت این که چطور می توانیم با در نظرداشت به قوانین بین المللی از حق خود استفاده کنیم نیز نقش دارد. این پنج ارگان را ما در یکی از جلسات عمومی فرا می خوانیم و مختص روی مسالهء آب صحبت می کنیم.»

بسیاری اعضای مشرانو جرگه گفتند که افغانستان بیشتر به آب نیاز دارد و کوشش شود تا از آب دریا های افغانستان در داخل خود این کشور استفاده اعظمی گردد.

در عین حال انتقاد های صورت گرفت که فیصدی بیشتر آب افغانستان به کشور های همسایه از جمله ایران و پاکستان بدون آن که کدام امتیاز از سوی این کشور ها به افغانستان داده شود، سرازیر می گردد.

ملا محمد فیضی و لیلما احمدی دو تن از اعضای مشرانو جرگه در مورد چنین گفتند:
« ما امیدوار هستیم که دولت تدابیر لازم را به خاطر نجات دادن منابع آب افغانستان از چنگال کسانیکه این آب را مفت بردند و مفت خوردند، و حالا هم نمی گذارند که ما از منابع آب خود استفاده کنیم، اتخاذ کند.
وقتیکه در دریا کنر می خواهیم بند برق ایجاد کنیم، پاکستان مداخله می کند، از آب هلمند اگر می خواهیم استفاده کنیم ایران مداخله می کند.»

« متاسفانه گزارش که در دسترس ما قرار گرفته، بیشتر از 70 فیصد آب به بیرون از مرز های افغانستان سرازیر می شود و بیشتر از 75 ملیارد دالر از درک ضایعات آب افغانستان خساره مند می شود که اگر دولت افغانستان در قسمت مهار ساختن آب توجه نکند، این مساله سبب یک بحران ملی خواهد شد.»

بیرون از شورای ملی نیز از حکومت افغانستان انتقاد می شود که طی سال های اخیر در مورد اعمار و بازسازی بند های آب توجهء لازم نکرده است و کار های هم اگر صورت گرفته، بسیار اندک بوده است.

اما وزارت انرژی و آب افغانستان می گوید: در حال حاضر کار بازسازی چند بند آب در این کشور ادامه داشته و به گفته این وزارت، سروی و مطالعه بند های آب
به زمان بیشتر نیاز دارد.

«مصارف کمر شکن مانع عمده در پیوند دو قلب»

21.01.1390
باشنده گان دهات و مناطق دور دست افغانستان هنگام ازدواج در گذشته ها خانوادهء عروس را مقصر می دانستند که چرا خانوادهء داماد را به پرداختن مصارف گزاف مجبور کرده و اندوخته های سالیان متمادی این خانواده را در بدل عروسی دختر خود تصرف کرده است.

ولی اکنون وضعیت ازدواج ها در مناطق شهری خصوصاً در پایتخت کابل دشوارتر از این است.

شهریان با این که از داماد پول نمی ستانند، اما مصارف عروسی در هوتل های مجلل که مود روز شده تا حد گزاف و کمر شکن است که ازدواج بسیاری از جوانان را مشکل ساخته است.

احمد محفوظ یک کارمند دولتی در کشور ناداری مانند افغانستان است. او معاش ده ماههء امسال خود را پیشکی گرفته، اما باز هم نمی تواند مصارف ازدواج خود را پوره کند.

او که باشندهء کابل می باشد و به محفل شیرینی خوری خود در ماه دسمبر گذشته بیش از پنجصد نفر را به یک هوتل دعوت کرده بود و هزاران دالر مصرف کرد، اکنون قرضدار است.

احمد محفوظ بیست و هفت ساله به آژانس خبر رسانی فرانسه چنین گفت:
« هر کسی را که می شناختم برای شیرین خوری ازش قرض گرفتم، اکنون نمی دانم که برای عروسی خود از کی پول بستانم.»

مناسبت های عروسی بعد از سقوط رژیم طالبان از یک دعوت عادی دوستان و اقارب به یک محفل مجلل تر تبدیل شده است.

هزاران نفر از دوستان و اقارب در صالون های خاص که برای چنین مناسبت ها در کابل تهیه شده، گردهم می آیند.

این نمایش پر مصرف به یک نوع رقابت و سیالی میان افغان ها تبدیل شده و هر یکی سعی می کند در محفل عروسی خود نسبت به دیگران بیشتر مصرف کند.

اما چون همهء جوانان از عهدهء این مصارف برآمده نمی توانند، بسیاری از ازدواج باز می مانند.

منیره بهار کارشنان امور اجتماعی در این مورد می گوید:
« سن ازدواج در افغانستان به علت مصارف گزاف عروسی بالا رفته است، یعنی جوانان به خاطر همین پرخرچی ها نمی توانند در وقت مناسب ازدواج کنند و خانواده بسازند. یک علت افزایش جرایم اخلاقی در جامعه نیز این است که مردم از عهدهء مصارف ازدواج برآمده نمی توانند. جوانی که می خواهد عروسی کند باید پول هنگفت در اختیار داشته باشد، اما اگر وضعیت اقتصادی کنونی افغانان در نظر گرفته شود، فهمیده می شود که یک جوان نمی تواند مصارف را که مردم درعروسی ها می کنند، پوره کند.»

قابل یاد آوریست که اصرار بر مصارف هنگفت در قریه ها و دهات معمولاً از سوی خانوادهء عروس می باشد. برخی دختران برای سیالی و شریکی یک روز خود چنان مصارف هنگفت را بر دوش خانوادهء آینده خود بار می کنند که برای سالیان متمادی دچار مشکلات اقتصادی می شوند.

حبیبه دانش کارشناس مسایل اجتماعی و وکیل ولسی جرگه پرخرچی محافل عروسی را یک مشکل جدی می خواند:
« ما جوانان و دختران را می بینیم که عمرشان از سن ازدواج بالا می باشد، آنها به ساختن خانواده نیاز دارند، اما به علت فقر و تنگدستی و رواج های ناپسندیده شایع در جامعه، نمی توانند عروسی کنند.»

شورای ملی افغانستان در این اواخر بحث های را در بارهء یک قانون به راه انداخت تا مصارف عروسی را محدود سازد، ولی این قانون هنوز تصویب نشده است.

انتظار می رود قانون جدید حد اعظمی مصارف عروسی را تعیین و بر رعایت برخی مسایل فرهنگی در چنین محافل تاکید کند.

اما برخی می گویند که تصویب چنین قانون اگر چه مصارف هنگفت ازدواج را کاهش خواهد داد، اما زمینه را برای مداخله در امور شخصی مردم و رشوت ستانی مهیا می سازد.

مردم شاید مجبور شوند که در کنار پرداخت مصارف ازدواج، یک مقدار پول را به ناظران محفل بپردازند.

حقوق دان جوان عبدالسمیع ساپی می گوید: بهترخواهد بود که خانواده های عروس و داماد در بارهء مصارف با هم به تفاهم برسند.
وی گفت:
« من فکر می کنم بهتر خواهد بود که خود داماد و عروس روی مصارف با هم به توافق برسند. خانواده های داماد و عروس نیز باید به تفاهم برسند که مصارف هنگفت ضرور نیست. من فکر می کنم که چنین روش بهتر از تصویب کدام قانون خواهد بود، چون تطبیق و نظارت قانون امکان دارد به مداخله در امورشخصی مردم بی انجامد.»

عبدالسمیع ساپی می افزاید: چون در بسیاری موارد خانوادهء عروس بیشتر بر مصارف هنگفت اصرار می ورزد، در چنین حالت بهتر خواهد بود که خانوادهء عروس نصف مصارف را خود به عهده گیرد و به این ترتیب بار مصارف تنها بر دوش داماد نخواهد بود و خانهء آیند عروس هم از تنگدستی نجات داده خواهد شد.

ایجادتسهیلات برای دریافت اجازه اقامت


پناهجویانی که با درخواست پناهندگی آنها موافقت نشده و یا حکم اخراج دریافت کرده اند، می توانند درصورت یافتن کار، اجازه ی اقامت دریافت کنند. این پیشنهادی ست که یک گروه تحقیق پارلمانی پس ازانجام بررسی هایی دراختیاردولت قرارداده است.  یکی از اعضای این گروه تحقیق Fredrick Federley از حزب سنتراست. به عقیده ی او، پیشنهادارائه شده به دولت، دوره ی جدیدی را درسیاست مهاجرتی سوئد ایجادمی کند. او می گوید تصویری که ازسوئد وجودداشت که با بخشش به همه اجازه می داد مدتی را دراین کشوربمانند، قدیمی شده است. به گفته ی او اینک وضعیتی جدید به وجودآمده و به کسی که دوبارازمرزی می گذرد خوش آمد گفته و راه را برایش هموارترمی کنند گزارش ایجاد تسهیلات برای دریافت اجازه اقامت
ازسال ۲۰۰۸ و با تصویب قانون مهاجرت نیروی کار، به پناهجویان و متقاضیان پناهندگی نیز امکان داده شد تا بتوانند درصورت یافتن کار، درسوئد بمانند. شرطی که برای این منظور درنظرگرفته شده بود، یافتن فوری و سریع کاربود. دراین صورت متقاضی پناهندگی به نیروی کارمهاجرتبدیل می شد. اینک با پیشنهادارائه شده، گفته می شود که امکان بازهم بیشتری دراختیار پناهجویان قرارداده خواهد شدتا بتوانند مسیرزندگی خود را درسوئد تغییردهند.
ازجمله مخالفان این پیشنهاد، حزب سوسیال دموکرات است. درمورد دلایل مخالفت این حزب، Göte Wahlström ازنمایندگان آن درپارلمان به نگرانی اتحادیه ها و سندیکاها ازسوء استفاده ی برخی از کارفرماها اشاره می کند ومی گوید که معمولا قراردادی متناسب با شرایط سندیکاها بسته می شود، اما کارفرما براساس قراردادی دیگر و  با شرایطی کاملا متفاوت به فردشاغل، دستمزدکمتری می پردازد.او حتا می گوید که چنین روشی می تواند دردرازمدت باعث کاهش دستمزدها و تهدیدی برای نظام پناهنده پذیری سوئد شود. فردریک فدرلی از حزب سنتر اما بااین نظرمخالف است. به عقیده او ترسی وجوددارد ازاین که هزاران نفرهمزمان به سوئد بیایند و باعث شود تا کارفرماها، اشخاصی را که دستمزدکمتری می خواهندازمیان آنها انتخاب کنند. او می گوید که چنین نیست و واقعیتی که آنها می بینند این است که بسیاری از کسانی که ماهر و فعال هستند، سوئد را ترک خواهندکرد و به عنوان نمونه به کانادا و بریتانیا خواهندرفت.
دراین بررسی، تاکیدشده است که هدف، آسان ترکردن مهاجرت میان دوکشورمختلف است. دراین بررسی همچنین ادعاشده است که هنگامی که کسی ازمرزکشوری عبورکرده و به کشوردیگری واردمی شود، درنهایت همه سودمی برند. فردمهاجر، درکشور جدید شانس تازه ای پیدامی کند، کشورپذیرنده یک نیروی کار به دست می آورد و کشورمتبوع مهاجر نیزاز پولی که مهاجربه آنجا می فرستد و یا ازمهارتی که او احتمالا باخود به آنجاخواهدبرد، سود می برد.
پیشنهاد ارائه شده به دولت، علاوه برمتقاضیان پناهندگی، دانشگاهیان را نیز دربرمی گیرد. دانشجویان و افرادی که دوره ی دکترای خودرامی گذرانند می توانند به همراه خانواده و بستگان خود حداقل به مدت ۶ ماه پس ازپایان تحصیلات، درسوئد بمانند و کاری برای خودبیابند. مهاجران نیروی کارمی توانند به مدت ۵ سال باحفظ اجازه ی اقامت به کشورخودبازگردند. آنها حتا می توانند برای یافتن کاردرکشورهای دیگراتحادیه ی اروپا به مدت حداکثر ۳ ماه، ازصندوق بیمه ی بیکاری حقوق بگیرند. این مهاجران اما مجاز به بردن درآمدهای دیگر مانند حقوق بازنشستگی و یا کمک هزینه های اجتماعی از سوئد نیستند.

چهل و سه افغان که قصد رفتن به آسترالیا را داشتند، در اندونیزیا دستگیر شدند

12.01.1390
مامورین امنیتی اندونیزیا چهل و سه تن از افغان های را که می خواستند از طریق غیر قانونی وارد آسترالیا شوند، بازداشت کرده اند.

این اقدام به روز پنجشنبه بعد از آن صورت گرفت که پیش از این وزرای برخی از کشور های آسیایی تعهد کردند که به صورت مشترک علیه قاچاق انسان مبارزه می کنند.

به گزارش خبرگذاری فرانس پریس، در میان این پناه جویان، زنان و کودکان هم شامل اند که صبح روز پنجشنبه در آب های جزیره مادورا مربوط ایالت جاوای اندونیزیا دستگیر شدند.

انانک هدایت قوماندان پولیس سرحدی منطقه به خبرنگاران گفت: این افراد که تلاش داشتند تا در آسترالیا پناه ببرند، زمانی دستگیر شدند که در کشتی ها در حرکت بودند و هیچگونه اسناد و شناسنامه هم ندارد.

به گفته او، این افغان ها توسط طیاره به جاگارتا پایتخت اندونیزیا آمدند، سپس توسط بس خود را به جزیره مادورا رساندند و از آنجا قصد داشتند به آسترالیا بروند.

قوماندان پولیس سرحدی جاوا گفت: این قضیه جهت بررسی به وزارت مهاجرت اندونیزیا و ادارهء بین المللی مهاجرت سپرده شده است.

خبرگذاری فرانسه می نویسد: اندونیزیا برای افغان ها، سریلانکایی ها و اتباع برخی کشور های دیگر ایستگاه مهم به حساب می آید زیرا آنها از طریق بحر و سفر خطرناک خود را به آسترالیا می رسانند و در آنجا پناهنده می شوند.

وزرای خارجه کشور های آسیا پسیفیک یا اقیانوسیه، به روز چهارشنبه یک پیمان غیر الزامی را امضا کردند تا از قاچاق انسان جلوگیری کنند.

این همه در حالیست که هفته گذشته مسوولان یک نظارت خانه در آسترالیا گفتند: جسد یکی از پناه جویان افغان که می خواست در آن کشور پذیرفته شود، در داخل همین نظارت خانه پیدا شد.

مدافعین حقوق پناه جویان می گویند: این پنجمین مورد مرگ مهاجرین در هفت ماه گذشته در نظارت خانه های آسترالیا به حساب می آید.

حکومت آسترالیا با نشر خبرنامه ای گفته که این جوان بیست ساله افغان توسط کشتی و به شکل قاچاقی به آسترالیا آمده بود.

ادارهء مهاجرت آسترالیا در یک خبرنامه گفته است: تا زمانی در مورد مرگ و علت خودکشی این جوان معلومات نخواهد داد که به اعضای خانواده او در این مورد خبر داده شود.

اما مدافعین حقوق پناه جویان می گویند که این جوان افغان پس از سپری کردن ده ماه در نظارت خانه، خودکشی کرده است.

جولیا گیلارد صدراعظم آسترالیا این حادثه را تراژیدی خوانده و گفته است که در این مورد تحقیق خواهد شد.