زندگی من کجاست

حاتم بخشی والی مزار، بیانگر وابستگی او با دولت ایران است


مسلم است كه كشور های همسایه ویا غیر همسایه هریك به نوبه خود منافع سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود را در افغانستان تعقیب مینمایند و هیچگاهی منفعت و آبادی افغانستان برای شان جالب نبوده و نخواهد بود. این یك روال عادی و قبول شده مناسبات دیپلوماسی است.
اما در طول سه دهه اخیر جنگ و ویرانی، این موضوع به وضاحت تام عیان گردید كه پاكستان و ایران دشمنان منافع خلق افغانستان بوده و در تمام بدبختی های افغانستان نقش تعیین كننده را بازی نموده اند.
این دو مملكت با استفاده از خلای یك سیستم پاسخگو در تنظیم مناسبات حیاتی جامعه افغانستان و فقدان یك دولت دلسوز در كشور توانستند كه به خوبی در رگ و پود ادارات دولتی نفوذ نموده و “منقورت” (1)های خود را در سطوح مختلف اعم از والی ها و وزرآ، سیستم قضائی و سارنوالی، تقنینیه و استخبارات گماشته اند تا این نوكران حلقه به گوش قبل از همه در مورد منافع حامیان خارجی خویش باندیشند تا به منفعت مردم افغانستان.
این كشور ها برای تربیه منقورت های خود، از مشتركات زبانی، نژادی و مذهبی بهره مند شده و به این منظور تا كه توانستند نفاق قومی، زبانی و مذهبی را در بین مردم افغانستان شعله ور نمودند. مگر در خصوص ایران، علاوه باید نمود كه حتی از بكار گیری كثیف ترین پالیسی نژادپرستانه نیز پرهیز نكرده و مردم جامعه افغانستان را به آریائی و غیر آریائی تقسیم نموده و بستر مناسبی را برای تربیه جاسوسان خود هموار نموده است.
در جریان تطبیق عملی پروژه ها، گاه و بیگاه پرده از چهره اشخاص معامله گر برداشته شده و وابستگی ایشان به این ویا آن دولت افشا میگردد، اما ایشان احتمالآ بیخبر از دریده شدن پرده ستر شان هستند و به مانند مرغ “ستراوس” سر خود را به ریگ فرو میبرند به عنوان اینكه دیگران آنها را نمی بیند، درحالیكه بدنه عظیم ایشان منظرگاه خاص و عام است.
پوشیده نیست كه تعدادی از رجال دولتی در سطح های مختلف توسط كشور های ذیدخل قضیه افغانستان و به خصوص از جانب دولت های ایران و پاكستان استخدام گردیده و برای ایجاد بستر مناسب برای نفوذ بیشتر این كشور ها زمینه سازی نموده و به رقابت میپردازند، گویی كه افغانستان دیگر صاحب ندارد. همانطوریكه دریافت سیستماتیك پول نقد توسط آقای حامد كرزی از ایرانی ها افشآ گردیده و فلم مستند اقراری جناب رئیس جمهور افغانستان مورد تماشای عموم قرار گرفت. این رسوایی تمام عیار دیگر گماشته شدگان را جرئت بخشید تا منافع مردم افغانستان را بی طول مورد معامله قرار بدهند. خود سری ها به حدی رسیده است كه قانون و مقررات كشور حتی به شكل فورمولیته و ظاهری هم در نظر گرفته نمیشود. 
از قرار گزارش منابع مختلف خبری، آخرین خبر در مورد خودسری ها و قانون ستیزی جناب معلم عطا والی “غیرمسئول مقتدر” ولایت بلخ اینست كه تصمیم گرفته است، یكی از جاده های مزار شریف را بنام كارمند های سفارت ایران كه در زمان طالبان و به توسط طالبان به جرم جاسوسی سر بریده شده بودند، نامگذاری نماید. بدون آنكه صلاحیت چنین كاری را داشته باشد. فكر میشود كه گویا معلم عطا یك جیوه باغ خود را برای كسی تهفه میدهد. و شاید هم گمان میكند كه یك ولایت مال شخصی یك والی است !!!
با شنیدن این خبر مضحك، به فكر واقعه نامگذاری یكی از جاده های مركزی شهر میمنه از طرف عبدالحق شفق والی فاریاب بنام عبدالحق شفق والی فاریاب شدم كه آنهم بدون آنكه از اصول، قانون و مقررات این گپ ها آگاهی داشته باشد، با چاپلوسی چندتا منفعت جو محلی و تآیید مدیریت اطلاعات و كلتور شهر كه آنهم زیردست والی است، جاده را بنام خود مسمی نمود كه خوشبختانه با رسوایی تمام وبا خواست مردم لوحه ها پایان كشیده شده و جاده بنام “توركستان جاده سی” مسمی گردید.
البته كه در تاریخ مثال های زیاد است كه بنام شخصیت های شایسته در زمان حیات او اماكن نامگذاری شده ویا هیكل آن در حیات او تراشیده شده است كه دیگران آنرا در حق او شایسته دانستند، نه اینكه هر كس بنام خود تقدیرنامه بنویسد.
به هر حالت نامگذاری اماكن یك مملكت بنام جاسوسان كشوریكه باعث تباهی مردم آن گردیده است و پروسه مداخلات و دشمنی و تباه گری آن كشور ادامه یافته و روزبروز قوت میگیرد، بی سابقه میباشد. 
معلم صاحب عطا پیش از آنكه به دلخوشی دوستان ایرانی خود اقدام بكند، میباییست یكبار به سرحدات صلاحیت یك والی نظری افگنده و لایحه وظایف یك والی را مطالعه مینمود كه آیا از چنین صلاحیتی برخوردار است كه حاتم بخشی كرده و از كیسه خوجه انعام ها بدهد !!!  
حاتم بخشی معلم صاحب عطا محمد درحالی صورت میگیرد كه دشمنان مردم افغانستان بنام طالب و القاعده، هنوز با سلاح های روس-ایرانی برعلیه مردم می جنگند، هنوز كمك های وسیع مالی دولت ایران را دریافت میكنند. شاید این حاتم بخشی والی بلخ در جواب آن نوع پروری ؟ ایران باشد كه در نتیجه آن شهروندان افغانستان به بدترین شكل آن توهین، تحقیر، آزار، اذیت، شكنجه و جوقه جوقه در زندان ها فرستاده میشوند به جرم آنكه مهاجر اند و وطن شان ویران گشته است و یكی از مسببین ویرانی هم خود ایران میباشد. آخرین خبر ( 18 - 08 - 2012 ) از مداخله بی شرمانه ایران در امور افغانستان اینست كه چند نفر از انتحار كنندگان در ولایت نیمروز دستگیر گردیدند كه از قول مسئولین امنیتی افغانستان همه شهروندان ایرانی هستند. سیاست نژادپرستانه ایران در مقابل افغانی ها و به خصوص هزاره ها، روی ادولف هیتلر را سفید كرد. ایران در حالیكه مشتركات فرهنگی، زبانی و مذهبی را روپوش پالیسی نژادپرستانه خود قرار داده و در داخل افغانستان برای تفرقه اندازی در بین اقوام و مذاهب بكار میبرد، اما در داخل ایران با پررویی تمام به توهین و تحقیر نژادپرستانه استخوان سوز مردم افغانستان دست میآزد.
دیری نگذشته است و خوانندگان گرامی به خوبی بیاد دارند كه تعدادی از شهر های ایران برای مهاجرین افغانی ممنوع الورود اعلام گردیده و برای مردم ایران هوشدار داده شد كه اگر به تطبیق این پالیسی شرم آور همكاری نكنند، مجازات خواهند شد. خلص معنی همچون پالیسی دوگانه اینست كه ایران بنام “افغانی كثیف” ورود مردم ما را به شهر های ایران ممنوع و قطغن اعلان میكند و از افغانستان میخواهد تا الاغ آنرا در خانه پادشاه بسته كنند.
درین اوضاع و احوال كه مردم افغانستان به آتش خصومت ورزی ممالك همسایه و به خصوص ایران و پاكستان میسوزند، و آقای معلم عطا به روی ملحوظات مرموز در زیر پای دشمنان قسم خورده مردم افغانستان قالین ابریشمی هموار میكند، این روش نوكرمنشانه بیانگر دشمنی جناب معلم عطا با مردم افغانستان است. اگر جناب معلم عطا وجدان خود را قاضی اعمال خود نكند، آن روز بعید نیست كه دوسیه این حاتم بخشی ها در محكمه حقبین خلق افغانستان كشانیده شده و مرتكبین آن، زنده ویا مرده مجازات گردند.
و من الله التوفیق
19 - 08 - 2012
(1) “منقورت” بنابر داستان چنگیز آیتماتوف نویسنده قرقز عبارت از آن غلام حلقه به گوش است كه دیگر از هویت خود بیگانه و مفهوم حیات خود را خدمت به بادارش تعریف میكند
نوشته شده توسط داكتر اكبر همت فاریابی
آژانس خبری بین المللی کوکچه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر