زندگی من کجاست

ماجرای فرشته‌هایی که در شمال افغانستان زندگی می‌کنند

ماجرای فرشته‌هایی که در شمال افغانستان زندگی می‌کنند

ماجرای فرشته‌هایی که در شمال افغانستان زندگی می‌کنند

کتاب  - در حالیکه مک آردل و شخصیت اصلی رمانش تجربه‌های مشترک بسیاری در شمال افغانستان داشتند ولی او سعی کرده کتابش تنها انعکاس خاطراتشان از افغانستان نباشد و بیشتر به مردمی بپردازد که در آن منطقه زندگی می‌کنند.
 تقریباً اکثر خبرنگاران و گزارشگران خارجی که در کشورهای جنگ زده مشغول تهیه اخبار و گزارش‌های مربوط به درگیری‌های نظامیان خارجی با مردم کشورهای تحت اشغال هستند همیشه با خود داستانهایی از آن کشور‌ها در ذهن دارند که در بسیاری از اوقات تبدیل به رمانهای جذابی می‌شود که به فروش بالایی نیز می‌رسد.
«پاتریشیا مک آردل» یکی از همین خبرنگاران سرویس‌های خارجی روزنامه و رسانه‌های بین المللی است که تجربه حضور در کشورهای آفریقایی، آمریکای لاتین، دریای کارائیب و اروپا را دارد. آخرین محل ماموریت خبری‌اش شمال افغانستان است که ایستگاه آخر او را مجبور به نوشتن اولین رمان خود از داستان زندگی‌اش در این کشور می‌کند.
«فرشته» عنوان اولین کتاب مک آردل محسوب می‌شود که داستان زندگی آنجلا مورگان، دیپلمات آمریکایی است که شوهرش در انفجار بمبی در سفارت این کشور در بیروت در سال ۱۹۸۳ کشته می‌شود و او به مدت ۲۰ سال ازدواج نمی‌کند تا اینکه برای خدمت در سرویس خارجی یک نشریه در یک کمپ نظامی انگلیس در شمال افغانستان مشغول فعالیت می‌شود. در آنجا با دوستان جدیدی آشنا می‌شود که روند زندگی‌اش را تغییر می‌دهند.
در حالیکه مک آردل و شخصیت اصلی رمانش تجربه‌های مشترک بسیاری در این اردوگاه نظامی در شمال افغانستان داشتند ولی او سعی کرده کتابش را تنها به انعکاس خاطراتشان از حضور در افغانستان اختصاص ندهد و بیشتر سعی می‌کند به مردمی بپردازد که در آن منطقه زندگی می‌کنند.
فرشته، در زبان فارسی و اردو به مخلوقاتی گفته می‌شود که دو بال سفید پشت خود دارند و در اکثر داستان‌ها و روایت‌های مردم منطقه با همین شکل روایت می‌شوند. مک آردل زمانی که در شمال افغانستان زندگی می‌کند کودکانی را می‌بیند که برای گرم نگه داشتن خانه‌های خود مجبورند هر روز دسته‌های سنگینی از چوب‌های سفید را بر پشت خود تا خانه حمل کنند. او هر روز در کمپ نظامی خود فرشته‌های کوچکی را از دور تماشا می‌کرد که برای کمک به خانواده خود در رفت و آمد هستند و همین صحنه او را به زمان کودکی‌اش می‌برد که چگونه با استفاده از انرژی خورشید اجاقهایی را برای خود می‌ساخته است.
او در نزدیک‌ترین روستا اجاقی خورشیدی با استفاده از تجهیزات نظامی می‌سازد که با استقبال مردم روستا و البته فرشته‌ها روبرو می‌شود.
در این کتاب همه تجربه‌ها به این فرشته‌ها ختم نمی‌شود و تجربه‌های منفی نیز ذکر می‌شود که در رسانه‌ها به کرات اعلام شده است ولی ظاهراً قرار نیست کسی به آن‌ها گوش کند.
اختلالات جسمی ناشی از فشارهای روانی در میان سربازان خارجی در افغانستان یکی از مسائلی است که همیشه در مناطق جنگی اتفاق می‌افتد که دشمن در آن معلوم نشده است و سربازان با دشمنان نامرئی می‌جنگند و وقتی به جای دشمن فرضی فرشته‌هایی مورد هدف قرار می‌گیرند اینگونه اختلالات عصبی ناشی از درد وجدان بروز می‌کند.
اختلالات جسمی ناشی از فشارهای روانی (PTSD) در میان سربازانی بیشتر دیده می‌شود که در مناطق شهری و روستایی با مردمی می‌جنگند که پس از کشته شدن هیچ سلاحی در نزدیکی آن‌ها دیده نمی‌شود و شاید رسانه‌ها و پزشکان برای این اختلالات روانی توضیحی ندهند ولی در این کتاب وقتی درباره فرشته‌ها صحبت می‌شود به سلاحهایی نیز اشاره می‌شود که وجود آن‌ها مانع پیشرفت کشور افغانستان هستند.
در کتاب «فرشته»، مک آردل به جای اشغال نظامی افغانستان به آمریکایی‌ها پیشنهاد می‌کند که زیرساخت‌های افغان‌ها را بازسازی کنند و منابع عظیم این کشور را برای آن‌ها احیاء کنند. اگر شما می‌خواهید در این کشور تروریسم را ریشه کن کنید به جای وارد کردن تجهیزات و دستگاه‌های آمریکایی از نیروی محلی برای بازسازی کشور خودشان استفاده کنید.
«افغان‌ها کشاورزان قابلی هستند به شرطی که زمینی حاصل خیز برای آن‌ها باقی مانده باشد. وقتی اسامه بن لادن مرده باشد چه بهانه‌ای برای ادامه حضور نظامیان آمریکایی در این کشور وجود دارد. ۱۰ سال مداخله و اشغال افغانستان با کشته شدن بن لادن باید به ایستگاه آخر برسد و این کشور زیبا پر از فرشته‌ها بتواند روزی خوش ببیند.»
ان پی آر/ ۴ ژوئن/ ترجمه: محمد حسنلو

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر