استکهلم پایتخت سوئد، شاید بیشترین جمعیت افغان های مهاجر رانداشته باشد.اما بدون شک یکی از بهترین مجموعه های افغانی در خارج از افغانستان را دارد. استکهلم یکی از محدود جاهایی که وقتی با نوجوانان نسل دوم افغان های که در سوید به دنیا آمده و یا در آنجا بزرگ شده اند صحبت می کنی، اصلا باورت نمی شود اینها در خارج متولد و بزرگ شده اند.
نسل دومی که چه بسا بهتر از نسل پیشنشان زبان مادری را می دانند. بی لهجه با آن حرف می زنند، می نویسند و می خوانند. همه این ها بیشتر به همت معلم ادیبی است به نام رحیم غفوری، ادیب قندهاری، جوانی که خط خوش می نویسد و نقاشی می کند و شعرمی داند و مهم تر از همه چندان پر از مهر است که بتواند گروه های معمولا نا سازگار افغان ها را در غربت ،فارغ از چارچوب های همیشگی قبیله ای و زبانی و مذهبی و امثالهم گرد هم آورد.افغانهای سوئد، انجمنی ساخته اند به نام کلوپ قلم افغانها، که با آن، مدرسه به مدرسه در جستجوی شاگردان افغان و مستعد مکاتب استکهلم می گردند تا چراغ فرهنگ آبایی را مثل شاعر فیلم نوستالزی تارکوفسکی از سرداب غربت روشن بگذرانند.
فستیوال فیلم های افغانی استکهلم، که امسال دومین دوره آن در تاریخ 27 و 28 نوامبر در شهر استکهلم برگزار شد، تازه ترین دستاورد این جمع هنرمند است. استاد اکرم عثمان، محمد شریف سعیدی، همایون مروت و فرید اروند دیگر اعضای این انجمن هستند.
تاریخ سینمای افغانستان خیلی دراز دامن نیست. هیچ وقت هم این سینما به اندازه امروز درخشش جهانی نداشته است. اصلا هیچ وقت تولید حرفه ای هنری در آن به چشمدید بازار های جهانی نرسیده بود.
دهه شصت تازه امکان تحصیلات حرفه ای سینما برای دانشجویان افغان در دانشگاه های بزرگ دنیا فراهم شده بود. خیلی ها هم رفتند و آموختند یا داشتند می آموختند که سالهای جنگ فرا رسید سالهای جنگ همان اندک دستاورد ها را هم پراکنده کرد.
گردونه سالها به طالبان رسید که سالن های معدود سینماهای موجود را هم ویران کنند. بعد از طالبان، موج تازه، فیلمسازان خارجی و فیلمسازان افغان خارج ازکشور را به افغانستان کشاند. سرزمینی برای سوژه شدن و سرشار از داستان ها و روایتهای بکر گفته نشده. یگباره هم این سینما گل کرد. در جشنواره های مختلف درخشید وآیینه ای شد برای انعکاس تصاویر و رویاها و رازهای سرزمینی که در مطبوعات غرب تنها اخبارش هر روز منفجر می شدند.
اگر چه درین فستیوال به یاد ماندنی انتخاب فیلم ها،خیلی شکل روشمندی نداشتند به این معنی که از فیلمسازان افغان خواسته شود هر کس فیلم خودرا بفرستد و بعد انتخاب شود یا به هر حال چنین به نظر نمی رسید. بیشتر آشنایی های قبلی دست اندر کاران محور انتخاب بوده و درین باره هیچ ترتیب زمانی هم مورد توجه نبوده است. مثلا به طور پراکنده فیلم هایی از دوره شاه سابق افغانستان، فیلم هایی از دهه شصت و هفتاد و بالاخره فیلم های سالهای اخیر همه با هم به نمایش در آمدند.
اگرچه این کار این حسن را داشت که بیننده با تاریخی مختصر از سینمای افغانستان اشنا شود. اما با این هه قاعده خاصی در آن مراعات نشده بود. مثل رسم معمول جشنواره ها که بخشی را به عنوان بخش ویژه به نمایش دوره ای خاص یا نوعی خاص از سینما یا برگزیده آثار یک دوره یا یک نفر اختصاص می دهند. این بی قاعدگی در چیدمان فیلم ها در زمان فیلم ها و درانتخاب فیلم ها نیز به عین مساله بود.
از مهم ترین فیلم های این جشنواره می شد به فیلم های بلند خاکستر و خاک ار عتیق رحیمی، سیبی از بهشت از همایون مروت،نیلوفر درباران ازهمایون کریم پور، عمل ناموسی از نیلوفر پذیرا و لوری از سعید اورکزی اشاره کرد.
فیلم عتیق رحیمی قبلا بارها در جشنواره های مختلف به نمایش در آمده بود و ایندفعه با حضور خود فیلمساز، صحبت های شاعرانه و تحلیل های شاعرانه وی، پس از سالها رنگ و بویی تازه یافته بود.
به جز این ها چند فیلم کوتاه و مستند دیگر نیز نمایش داده شدند. دیوار از صدیق برمک و دوباره دیوار از نور آقاحسینیان، باطلاق از قادر آریایی، آرزو از همایون مروت، جاده یک طرفه از بصیر سنگی، زندان از جاوید بتمن، همسایه از زبیر فرغند، دوباره زندگی از حسین فاضلی، فرشته های خاکی از سید جلال حسینی، دلاس نشه از مجروح و فیلم مستند بلند شهر کوچک آرزوهای بزرگ از ملک شفیعی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر