چهارشنبه ۳۰ حوت ۱۳۹۱
- آصف آشنا
تلویزیون ملی، شب گذشته «جرگه آزاد» برنامهی یکونیمساعته که در
هماهنگی با بخش افغانستان «بیبیسی» تهیه شده را نشر کرد. پیش از این تکههای از گپهای که رییسجمهور کرزی در این برنامه گفته بود، توسط بیبیسی گزارش شده بود. بهخصوص، نکتههای که در مورد تنشهای اخیر میان افغانستان و ایالات متحده امریکا گفته شده بود. چیزی که رییسجمهور با گفتن آن تلاش کرد تنشهای خلق شده را تا حدودی تلطیف کند.
برای من اما، پاسخ رییسجمهور کزری به آخرین سوال این برنامه، غیرقابل باور و بهدور از انتظار بود. گرداننده از آقای کرزی پرسید: «میخواهید رییسجمهور آینده افغانستان که در انتخابات ۲۰۱۴ روی کار میآید، چه کسی باشد و چه مشخصاتی داشته باشد»؟ پاسخ رییسجمهور این بود، «کسیکه افغانستان را از خود بداند و خود را از افغانستان. کسیکه به افغانستان احترام بگذارد. و کسیکه گوسفند مردم باشد. اما در مقابل دیگران شیر باشد، شیر.»
از اما و اگرهای دیگر این برنامه که بگذریم، آرزوی رییسجمهور برای افغانستان بعد از ۲۰۱۴ که در واقع برنامه با آن ختم شد، برای من تکاندهنده، توهینآمیز و ویرانگر بود. اینکه آقای کرزی از تلویزیون ملی کشور، اعلام میکند که «رییسجمهور آینده افغانستان باید گوسفند مردم باشد»، بیانگر چند نکته است که در باور هیچ شهروند افغانستان نمیگنجد.
یک: آرزوی «گوسفند بودن» رییسجمهور آینده، بزرگترین توهین ممکن به عزت و کرامت کشور است. مهم نیست رییسجمهور کرزی این حرف را حساب شده یا از روی تصادف بر زبان رانده است. مهم این است که این عبارت توهینآمیز، از ذهن و زبان یک رییسجمهور بهعنوان آرزویش برای آینده سرزمینش بیرون زده است. این عبارت، اولین معنی را که به مخاطب آقای کرزی منتقل میکند، دستکم گرفته شدن و خوار داشته شدن و اهانت شدن به یک ملت توسط رییسجمهورش است.
دو: معنی دوم این آرزوی رییسجمهور کرزی، چیزی نیست جز، بیگانگی آقای کرزی با معنی و چیستی ارزش بهنام عظمت و اقتدار حاکمیت ملی در یک سرزمین. اگر آقای کرزی، با مفهوم و چیستی، عظمت و اقتدار حاکمیت ملی اندک آشنایی میداشت، هرگز به خود این جرات و اجازه را نمی داد که خصیصه «گوسفند بودن» را برای رییسجمهور آینده کشورش آرزو میکرد. بیگانگی یک رییسجمهور با مفهوم اقتدار ملی، در واقعیت امر خود بزرگترین بلای ویرانگر یک سرزمین است. رییسجمهوری که با این مفهوم و نقش آن در چگونگی رقم زدن سرنوشت یک ملت بیگانه باشد، بیمحابا و بدون شک کسی است که کشوری را خلع عزت و اقتدار کرده و آن را به کام ویرانی جبرانناپذیر سقوط میدهد.
سه: معنی دیگر آرزوی داشتن خصیصه «گوسفندی» از سوی یک رییسجمهور برای رییسجمهور آینده، نمیتواند چیزی غیر از بیگانگی آن رییسجمهور با خرد ورزی و عقلانیت در سیاست و سرنوشت سرزمینی باشد. حالا این سرزمین افغانستان باشد یا هر کشور دیگر، بخش از واقعیت همین است. تلخ، ناامیدکننده. چون گوسفند در ادبیات سیاسی و روزمره زندگی اجتماعی ما، کاربرد معادل سادهلوحی و نفهمی را دارد. با این حساب، وقتی سرنوشت یک سرزمین بدست کسی قرار بگیرد که بهجای عقلانیت در سیاست و سرنوشت یک ملت، برخورد سادهلوحانه داشته باشد و آرزویش باشد که بعد از او در سرزمینش کسی رییسجمهور شود که خصیصه «گوسفندی» داشته باشد، از کجا انتظار داشته باشیم که چنین کسی رسیدن کشورش را به اقتدار، ثبات، صلح و آزادی در برنامه داشته باشد.
چهار: آرزو و تخیل هر انسانی بسته به قدرت فکر و ضریب هوشیاش دارد. برای همین است که «جمیز کامرون» آواتار خلق میکند. فلمی که میتوان گفت، پهنای آرزو و تخیل بشر را دگر گون ساخت. حالا، وقتی رییسجمهور کرزی از تلویزیون ملی کشور و در برنامهای که میداند برای او و ملتش مهم و متفاوت است، میآید و آرزو میکند رییسجمهور آینده کشورش در مقابل مردم گوسفند باشد، به چه نتیجه برسیم؟
پنچ: اینبار اول نیست که آقای کرزی در جدیترین اظهارات سیاسیاش از نمادهای حیوانی استفاده میکند. باری در مورد «کاهخوردن ما» گفته بود. باری از شیر حیوان وحشی و درنده و بیگانه با مدنیت استفاده کرده بود. اینبار اما، آرزو کرده است که افغانستان آینده توسط کسی مدیریت و رهبری شود «که در مقابل مردمش گوسفند باشد.» حالا سوال این است، آیا اساسا شدنی است که کسی با خصیصه «گوسفند»ی بیاید و یک سرزمین را اداره کند؟ و اینکه چه توهینی جدیتر از این میتواند در حق عزت، کرامت و اقتدار حاکمیت ملی یک سرزمین توسط رییسجمهورش انجام شود. و بالاخره اینکه آیا با منطق و رویکرد گوسفندی به سیاست میشود یک سرزمین را به ثبات، اقتدار، صلح و عزتمندی رساند؟ پاسخ این سوالها را باید پارلمان کشور از جناب رییسجمهور بخواهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر