زندگی من کجاست

زنان افغان پشت فرمان


این هفته در برنامه آپارات فیلم " زنان افغان پشت فرمان " ساخته صحرا کریمی به نمایش در می‌آید.
می گویند خواستن توانستن است؛ حتی اگر چیزی که می خواهی خلاف سنت های جامعه باشد. در جامعه سنتی مثل افغانستان رانندگی برای زنان زمانی یک آرزو و رویا بود . برای دیگران رانندگی ممکن است فقط یک کار معمولی باشد اما برای زن افغان رانندگی حسی از رهایی دارد. فیلم این هفته ما حکایت زنان افغان است در پشت رل اتومبیل و زندگی.
درباره فیلم
این فیلم حکایت چند زن افغان در کابل را بیان می کند که به دنبال رانندگی در این شهر هستند.
زنان افغان جلوی دوربین فیلمساز ظاهر می شوند و درباره گذشته هایشان، زندگی کنونی و آرزوهایشان صحبت می کنند. فیلم با تمرکز بر زندگی این زنان و خانواده هایشان سعی دارد تفسیری از زن ، گذشته ، حال و آینده‌اش در جامعه سنتی و مرد سالار افغانستان ارائه دهد.
فیلم شخصیت محوری قوی هم دارد که بر خلاف دیگر زنان سعی داشته استقلال خود را حفظ کند ولی در آخر او نیز تسلیم و طعمه یک رسم مرد سالارانه می شود.
ویژگی فیلم
"صحرا کریمی" فیلمسازدر این فیلم نگاه جستجوگر و کنجکاوش را فقط معطوف به شخصیت های فیلم اش نکرده است بلکه تلاش کرده تا حد امکان تصویری ازافغانستان امروز ارائه دهد. در این فیلم کارگردان سعی دارد با قرار دادن زنان پشت فرمان اتومبیل به صورت نمادین نشان دهد که آنان چقدر آزاد و مستقل هستند و چقدر در جامعه خود نقش دارند.
نمایی از فیلم "زنان افغان پشت فرمان"
درباره کارگردان
صحرا کریمی بازیگر، فیلمساز و مدرس سینما ، زاده یک خانواده افغان مهاجر در ایران است. او اولین بار با بازی در یکی از نقشهای اصلی فیلم " دختران خورشید"(۱۳۷۹) مریم شهریار خود را شناساند. وی تجربه بازی در فیلم سینمایی "خواب سفید " (۱۳۷۹) حمید جبلی را نیز دارد .خانم کریمی پس از چندی برای کار و تحصیل به اسلواکی مهاجرت کرد و ضمن تحصیل در رشته فیلم و تلویزیون به ساخت فیلم های مستند و داستانی کوتاه پرداخت. او در حال حاضر دارای مدرک دکترای کارگردانی فیلم داستانی از دانشگاه فیلم و تلویزیون اسلواکی است و در مدرسه فیلم لس آنجلس تدریس می کند. فیلم " نسیمه- خاطرات یک دختر دانشجو" آخرین فیلم اوست که در سال ۲۰۱۰ موفق به راهیابی به جشنواره فیلمهای دانشجویی اسکار شد. برخی دیگر از فیلمهای او در مقام فیلمساز عبارتند از:
یک سوال ساده(۲۰۰۶) روزنامه زرد ، زنان ، جامعه (۲۰۰۶) تپه فیلهای سفید (۲۰۰۷)
نگاه کارگردان
صحرا کریمی کارگردان فیلم " زنان افغان پشت فرمان "
هنوزدانشجوی دانشکدهٔ فیلم و تلویزیون بودم که در سایت خبری بی‌بی‌سی خواندم که اولین‌ زنان افغان گواهی نامه رانندگی گرفتند. برایم گرفتن گواهی نامه سمبل خوبی‌ بود از مبارزهٔ زنان افغان برای بدست آوردن اولین آزادیهایشان در جامعه مرد سالار افغانستان.
۳سال طول کشید تا این فیلم را ساختم و پروسهٔ ساختن این فیلم مصادف بود با پروسهٔ شناخت شخصی‌ من با جامعه افغانستان و سرزمین مادری و پدری ام.
خاطرات زیادی ، هم شیرین و هم تلخ از دوران ساخت این فیلم دارم. اما زیباترین خاطره من این بود که حتی یک مرتبه هم درهنگام فیلمبرداری کسی‌ به من به عنوان یک زن توهین نکرد و همیشه با همکاری هموطنانم مواجه می شدم.

ماجرای فرشته‌هایی که در شمال افغانستان زندگی می‌کنند

ماجرای فرشته‌هایی که در شمال افغانستان زندگی می‌کنند

ماجرای فرشته‌هایی که در شمال افغانستان زندگی می‌کنند

کتاب  - در حالیکه مک آردل و شخصیت اصلی رمانش تجربه‌های مشترک بسیاری در شمال افغانستان داشتند ولی او سعی کرده کتابش تنها انعکاس خاطراتشان از افغانستان نباشد و بیشتر به مردمی بپردازد که در آن منطقه زندگی می‌کنند.
 تقریباً اکثر خبرنگاران و گزارشگران خارجی که در کشورهای جنگ زده مشغول تهیه اخبار و گزارش‌های مربوط به درگیری‌های نظامیان خارجی با مردم کشورهای تحت اشغال هستند همیشه با خود داستانهایی از آن کشور‌ها در ذهن دارند که در بسیاری از اوقات تبدیل به رمانهای جذابی می‌شود که به فروش بالایی نیز می‌رسد.
«پاتریشیا مک آردل» یکی از همین خبرنگاران سرویس‌های خارجی روزنامه و رسانه‌های بین المللی است که تجربه حضور در کشورهای آفریقایی، آمریکای لاتین، دریای کارائیب و اروپا را دارد. آخرین محل ماموریت خبری‌اش شمال افغانستان است که ایستگاه آخر او را مجبور به نوشتن اولین رمان خود از داستان زندگی‌اش در این کشور می‌کند.
«فرشته» عنوان اولین کتاب مک آردل محسوب می‌شود که داستان زندگی آنجلا مورگان، دیپلمات آمریکایی است که شوهرش در انفجار بمبی در سفارت این کشور در بیروت در سال ۱۹۸۳ کشته می‌شود و او به مدت ۲۰ سال ازدواج نمی‌کند تا اینکه برای خدمت در سرویس خارجی یک نشریه در یک کمپ نظامی انگلیس در شمال افغانستان مشغول فعالیت می‌شود. در آنجا با دوستان جدیدی آشنا می‌شود که روند زندگی‌اش را تغییر می‌دهند.
در حالیکه مک آردل و شخصیت اصلی رمانش تجربه‌های مشترک بسیاری در این اردوگاه نظامی در شمال افغانستان داشتند ولی او سعی کرده کتابش را تنها به انعکاس خاطراتشان از حضور در افغانستان اختصاص ندهد و بیشتر سعی می‌کند به مردمی بپردازد که در آن منطقه زندگی می‌کنند.
فرشته، در زبان فارسی و اردو به مخلوقاتی گفته می‌شود که دو بال سفید پشت خود دارند و در اکثر داستان‌ها و روایت‌های مردم منطقه با همین شکل روایت می‌شوند. مک آردل زمانی که در شمال افغانستان زندگی می‌کند کودکانی را می‌بیند که برای گرم نگه داشتن خانه‌های خود مجبورند هر روز دسته‌های سنگینی از چوب‌های سفید را بر پشت خود تا خانه حمل کنند. او هر روز در کمپ نظامی خود فرشته‌های کوچکی را از دور تماشا می‌کرد که برای کمک به خانواده خود در رفت و آمد هستند و همین صحنه او را به زمان کودکی‌اش می‌برد که چگونه با استفاده از انرژی خورشید اجاقهایی را برای خود می‌ساخته است.
او در نزدیک‌ترین روستا اجاقی خورشیدی با استفاده از تجهیزات نظامی می‌سازد که با استقبال مردم روستا و البته فرشته‌ها روبرو می‌شود.
در این کتاب همه تجربه‌ها به این فرشته‌ها ختم نمی‌شود و تجربه‌های منفی نیز ذکر می‌شود که در رسانه‌ها به کرات اعلام شده است ولی ظاهراً قرار نیست کسی به آن‌ها گوش کند.
اختلالات جسمی ناشی از فشارهای روانی در میان سربازان خارجی در افغانستان یکی از مسائلی است که همیشه در مناطق جنگی اتفاق می‌افتد که دشمن در آن معلوم نشده است و سربازان با دشمنان نامرئی می‌جنگند و وقتی به جای دشمن فرضی فرشته‌هایی مورد هدف قرار می‌گیرند اینگونه اختلالات عصبی ناشی از درد وجدان بروز می‌کند.
اختلالات جسمی ناشی از فشارهای روانی (PTSD) در میان سربازانی بیشتر دیده می‌شود که در مناطق شهری و روستایی با مردمی می‌جنگند که پس از کشته شدن هیچ سلاحی در نزدیکی آن‌ها دیده نمی‌شود و شاید رسانه‌ها و پزشکان برای این اختلالات روانی توضیحی ندهند ولی در این کتاب وقتی درباره فرشته‌ها صحبت می‌شود به سلاحهایی نیز اشاره می‌شود که وجود آن‌ها مانع پیشرفت کشور افغانستان هستند.
در کتاب «فرشته»، مک آردل به جای اشغال نظامی افغانستان به آمریکایی‌ها پیشنهاد می‌کند که زیرساخت‌های افغان‌ها را بازسازی کنند و منابع عظیم این کشور را برای آن‌ها احیاء کنند. اگر شما می‌خواهید در این کشور تروریسم را ریشه کن کنید به جای وارد کردن تجهیزات و دستگاه‌های آمریکایی از نیروی محلی برای بازسازی کشور خودشان استفاده کنید.
«افغان‌ها کشاورزان قابلی هستند به شرطی که زمینی حاصل خیز برای آن‌ها باقی مانده باشد. وقتی اسامه بن لادن مرده باشد چه بهانه‌ای برای ادامه حضور نظامیان آمریکایی در این کشور وجود دارد. ۱۰ سال مداخله و اشغال افغانستان با کشته شدن بن لادن باید به ایستگاه آخر برسد و این کشور زیبا پر از فرشته‌ها بتواند روزی خوش ببیند.»
ان پی آر/ ۴ ژوئن/ ترجمه: محمد حسنلو

وضعیت دردآورد کودکان کار


«شصت درصد کودکان افغانستان کار می کنند»
«شصت درصد کودکان افغانستان کار می کنند»

از اول جون/ یازدهم جوزا، همه ساله به عنوان روز جهانی کودک تجلیل میشود اما کودکان افغان این روز را چگونه تجلیل میکنند. در گشت و گذاری در کابل، با کودکانی بر میخوریم که مصروف کارند و هیچ آگاهی از روزجهانی کودک ندارند.

 

یحیا طفل نه سالهای است که عینک دودی به چشم کرده و مصروف قطع کردن آهن برای ساختن کلکین و دروازه است. این کودک افغان صدایم را در میان سروصداهایی که از کارخانه فلزکاری بلند میشود به مشکل میشنود.

یحیا در حالی که بادستان لاغری و کوچکش دستگاه برش آهن را میفشارد، به سوال من در رابطه به این که آیا از روزجهانی کودک خبر دارد، میگوید: «نه، خبری ندارم».

کودکان کار آرزو می کنند درس بخوانندکودکان کار آرزو می کنند بتوانند درس بخوانند
  نشانههای فشار کار در چهره یحیا آشکار است. در نه سالگی، چین و چروکهایی بر پوست صورتش به چشم میخورد. اما این کودک افغان از آینده ناامید نیست. او میگوید در کنار کار، در صنف سوم مکتب درس نیز میخواند. پیش از ظهرها کار میکند و بعد از ظهرها  به مکتب میرود.

او میگوید: «تصمیم دارم داکتر شوم». یحیا به جز روزهای جمعه در روزهای دیگر هفته وقتی برای تفریح ندارد.

 در شهر کابل میتوان کودکان زیادی را دید که مصروف کارهای مختلف سبک و سنگین هستند. رجب علی، یکی دیگر از کودکان افغان که مصروف برش کردن تخته برای ساختن الماری دریکی از کارخانههای نجاری شهر کابل است، نیز پیش از ظهرها کار میکند و بعد از ظهرها به مکتب میرود.

کودکان افغان به اساسی ترین حقوق شان دسترسی ندارندکودکان افغان به اساسی ترین حقوق شان دسترسی ندارند
  رجب در حالی که عرق از سرو صورتش جاری است، بادستان کودکانهاش چوبی را اره میکند. او تنها شبها وقت دارد تا درس بخواند در حالی که از صبح تا شام مصروف کار نجاری و آموزش در مکتب است. این کودک نیز از روزجهانی طفل خبر ندارد. او میگوید: «نه، از این روز خبر ندارم».

رجب در شش روز هفته برای ورزش و یا تفریح وقت ندارد و تنها در روزهای جمعه فوتبال بازی میکند. این کودک افغان میگوید صاحب کارش در بدل یک هفته کار برای او 150 افغانی مزد میدهد.

کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان میگوید هدف از روز جهانی کودک متوجه ساختن حکومتها، والدین و جوامع برای رعایت حقوق کودکان است. به گفته مسوولان بخش حمایت از حقوق اطفال در این کمیسیون، دسترسی به حقوق اساسی مانند تعلیم و تربیه، صحت، تفریح و سرگرمی سالم و سایر حقوق کودکان هدف اصلی تجلیل از روز جهانی کودک است.

تفریح سالم یکی از حقوق اساسی کودکان استتفریح سالم یکی از حقوق اساسی کودکان است
  محمد بلال صدیقی، یکی از مسوولان بخش حقوق طفل در کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان وضعیت کودکان در افغانستان را «دردآور» میخواند. او میگوید هم اکنون پنج میلیون کودک در افغانستان به حق اساسی بشری خود که عبارت از حق تعلیم است دسترسی ندارند.

صدیقی میگوید: «تعلیم و تربیه یکی از حقوق اساسی برای رشد شخصیت یک طفل است که با تاسف این اطفال به دلیل ناامنی، فقر، بیتوجهی والدین و ضعف حاکمیت قانون از این حق مسلم محروم اند».

 این مسوول کمیسیون حقوق بشر میگوید براساس تحقیقی که از سوی این نهاد انجام شده، حدود 60 درصد کودکان افغان مصروف کار هستند. او میگوید چوپانی، دهقانی و دستفروشی کارهایی اند که این کودکان انجام میدهند و هشت درصد کودکان افغان برای ادای قرضداری والدین شان مصروف کار هستند.

دویچه وله/ حسین سیرت